نامه مصطفی تاج زاده.

مصطفی تاج زاده به آیت الله علی خامنه ای کارنامه 25 ساله خود را منصفانه و دقیق یکبار مرور کنید! 

مصطفی تاج زاده، بدنبال دستگیری دوباره عیسی سحر خیز مدیرکل مطبوعات در دولت خاتمی و چند خبرنگار دیگر و بالا گرفتن "نفوذی" امریکا را بگیر، که مبنای آن سخنرانی های اخیر رهبر جمهوری اسلامی است، طی نامه ای خطاب به رهبر جمهوری اسلامی نوشت:

با سلام و احترام

 

جنابعالی یک سال پس از آغاز مذاکرات هسته ای در دولت جدید فرمودید: «عده ای اینجوری وانمود می کردند که اگر ما با آمریکا دور میز مذاکره بنشینیم بسیاری از مشکلات حل می شود. البته ما می دانستیم اینجور نیست اما قضایای یک سال اخیر برای چندمین بار این واقعیت را اثبات کرد که مذاکرات برخلاف تصور برخی به هیچ چیز کمک نمی کند. این یک تجربه ذی قیمت دیگری برای همه بود که متوجه شویم نشست و برخاست و حرف زدن با آمریکایی ها بدون فایده است. مذاکره با آمریکا ما را در افکار عمومی دولت ها به تذبذب متهم می کند. (اطلاعات ۲۳/۵/۱۳۹۳)

 

یازده ماه پس از تحلیل فوق ایران با آمریکا و پنج دولت بزرگ دیگر به توافق رسید و معلوم شد نشست و برخاست ها مفید است و دولت ها حتی با وجود دیوارهای بلند بی اعتمادی میانشان می توانند با حرف زدن در موارد مشخص به تفاهم دست یابند و به یک چالش دو سر باخت ۱۲ ساله پایان دهند و همگی هم احساس پیروزی کنند. پس از این تجربه مثبت انتظار می رفت جنابعالی از تعمیم این الگو برای حل سایر تنش های ملی و منطقه ای دفاع کنید اما درست در نقطه مقابل آن موضع گرفته و اعلام کردید: «در هیچ مسئله ای جز مسئله هسته ای با آمریکایی ها طرف صحبت نمی شویم چرا که ما در همه زمینه ها و مسائل ۱۸۰ درجه با آمریکایی ها اختلاف نظر داریم و جهت گیری آن ها درست نقطه مقابل جهت گیری های ماست.» (جراید ۳۱/۶/۱۳۹۴)

 

بعد از آن نیز تأکید فرمودید: «معنای این که می گوییم با آمریکا مذاکره نمی کنیم این نیست که با اصل مذاکره مخالفیم نه با مذاکره با آمریکا مخالفیم و الا با دیگران مذاکره می کنیم که بعضی از آن ها دشمنند اما مذاکره آمریکا با جمهوری اسلامی یعنی نفوذ. تعریفی که آن ها برای مذاکره کردند این است و آن ها می خواهند راه را برای تحمیل باز کنند. امروز غول عظیم تبلیغاتی دنیا در مشت آمریکاست. امروز جریان صهیونیستی با آمریکا هر دو در یک لباسند. دستشان از یک آستین می آید بیرون و با هم هستند. مذاکره با این ها یعنی راه را باز کردن برای این که بتوانند هم در زمینه اقتصادی هم در زمینه فرهنگی و هم در زمینه های سیاسی و امنیتی کشور نفوذ کنند. مذاکره با آمریکا ممنوع است زیرا این مذاکره نه تنها هیچ نفعی ندارد بلکه ضررهای بی شمار نیز دارد.» (جراید ۱۶/۷/۱۳۹۴)

 

مطابق اظهارات فوق دلایل منع مذاکره با آمریکا از نظر شما عبارتند از:

 

متهم به مذبذب شدن نزد دولت ها و ملت ها

 

اختلاف نظر داشتن با آمریکا در تمام موارد

 

اتحاد جریان صهیونیستی با دولت آمریکا

 

در مشت آمریکا بودن غول عظیم تبلیغاتی دنیا

 

داشتن زیان های بی شمار بدون حتی یک منفعت

 

باز شدن راه نفوذ آمریکا به میهن

 

به علت آن که دلایل فوق را نادرست می دانم و معتقدم نفی مطلق مذاکره با آمریکا می تواند فرصت هایی از ملت ما و دیگر مردم منطقه بگیرد یا هزینه های غیر ضرور بر آنان تحمیل کند، به نقد آن ها می پردازم بدان امید که مفید افتد:

 

تاکنون هیچ دولت و ملتی مذاکره دو ساله ایران با آمریکا و پنج دولت دیگر و نیز دستآوردش، برجام، را نشانه تذبذب جمهوری اسلامی ارزیابی نکرده است. دوستان نزدیک نظام از بشاراسد تا سید حسن نصر الله و از دولت های افغانستان و عراق تا انصار الله یمن و حماس فلسطین نیز از گفتگوها و برجام استقبال کرده و آن را اقدام هوشمندانه ایران قلمداد کرده اند. تنها دو استثنا دیده می شود: اول دولت مردان و دولت زنان اسرائیلی که توافق هسته ای را برای ایران خوب و برای جهان و اسرائیل بد خواندند. دلواپسان وطنی نیز دومین گروهی هستند که با خائن و وطن فروش خواندن مذاکره کنندگان ایرانی به محافل و تریبون های استعمارگر بهانه و فرصت دادند تا به استناد به تحلیل ایشان مدعی شوند که جمهوری اسلامی نیز سرانجام تسلیم آمریکا شد.

 

دلیل دوم شما با واقعیت ها سازگار نیست. زیرا درست است که دولتین ایران و آمریکا در برخی مسائل مانند مواجهه با رژیم صهیونیستی اختلاف نظرهای بنیادین دارند اما در موضوعات دیگر یا با دشمن مشترک مواجهند مانند داعش و القاعده و یا دارای اشتراکات و افتراقاتی هستند مانند اوضاع و احوال در افغانستان و عراق. در بسیاری از زمینه های اقتصادی، علمی، صنعتی، تکنولوژیک نیز اساسا تضادی دیده نمی شود.

 

اکثریت مردم آمریکا برخلاف اروپا در منازعات با فلسطینیان، اعراب و مسلمانان حق را به اسرائیل می دهند و هر دو حزب دموکرات و جمهوری خواه وری خواه خود را متعهد به تأمین امنیت آن رژیم می دانند. از این نظر با ما ۱۸۰ درجه اختلاف دارند اما برجام نشان داد جمهوری اسلامی می تواند با دیپلماسی صحیح و صد البته با بهره برداری درست از دیگر اهرم های خود شرایطی فراهم آورد که واشنگتن به خاورمیانه از چشم تلاویو ننگرد بلکه مستقل از اسرائیل استراتژی خود را در منطقه تنظیم کند. توجه دارید که فاصله زیادی است بین تعهد به تأمین امنیت اسرائیل با نگریستن به مسائل منطقه از دید اسرائیل. بر این اساس ما می توانیم درباره خلع سلاح هسته ای اسرائیل، توقف ماشین سرکوب آن رژیم و جلوگیری از شهرک سازی های جدیدش، بازگشت آوارگان فلسطینی به مام وطن، رفع محاصره غزه، آزادی زندانیان فلسطینی، منع تعرض به مسجدالاقصی، عدم انتقال پایتخت رژیم صهیونیستی به قدس شریف و … به مذاکره با آمریکا در کنار دیگر دولت ها بپردازیم و حتی اگر به پیشرفت های چشمگیری هم نائل نشویم دست کم دست دارودسته نتانیاهو را در برخی از زمینه ها ببندیم. به ویژه آن که مذاکرات هسته ای شکاف بی سابقه ای در روابط واشنگتن – تلاویو بوجود آورده است. نباید با سیاستی نسنجیده زمینه اتحاد کامل آن دو دولت را مجددا ایجاد کنیم.

 

این یک واقعیت تلخ است که غول عظیم تبلیغاتی دنیا در مشت آمریکاست اما خوشبختانه نه تنها صدا در جهان است و نه مهارکردنش ناممکن که البته ربطی به گفتگو کردن یا نکردن با آمریکا ندارد. مگر زمانی که تهران با واشنگتن مذاکره نمی کرد این غول با حداکثر قدرت به سم پاشی علیه جمهوری اسلامی مشغول نبود؟ و آیا در دوسالی که مذاکرات هسته ای جریان یافته از شدت تأثیر و احتمالا حجم تبلیغات منفی آن علیه جمهوری اسلامی کاسته نشده است؟ تنها نکته منفی القاء این شبهه است که ایران به قیمت اخذ برخی امتیازات بویژه لغو تحریم ها متحدان خود را فروخته است اما این دروغ زودتر از آن چه انتظارش را می کشیدند برملا شد و دنیا فهمید که برجام موجب قطع حمایت جمهوری اسلامی از حزب الله لبنان یا تغییر موضعش در عراق و سوریه و یمن و … نشده است. حملات جنابعالی و تریبون های رسمی نظام نیز در این مدت به دولت آمریکا اگر بیشتر از گذشته نشده باشد، قطعا کمتر نبوده است.

 

مذاکره با آمریکا می تواند فواید زیر را به همراه داشته باشد:

 

الف) بالا بردن میزان مبادلات اقتصادی دوطرف با جذب سرمایه گذاری، انتقال فن آوری پیشرفته، تکمیل زنجیره های تولید داخلی، توسعه صادرات کالاهای ایرانی و دسترسی بیشتر به بازارهای بین المللی و آمریکایی

 

ب) افزایش احتمال اجرای کامل برجام منتفی شدن روند بازگشت به اعمال تحریم ها

 

پ) انجام همکاری های تعریف شده در مهار داعش و القاعده و …

 

ت) ایجاد تسهیلات در رفت و آمد ایرانیان مقیم آمریکا به وطن و تحکیم پیوندهای ملی و استفاده از سرمایه، دانش، تجربیات و مدیریت ایشان

 

ث) ارتقا دادن توان چانه زنی ایران در تعامل با دیگر کشورها از همسایگان تا چین و روسیه و هند و از اروپا تا ژاپن و کره. زیرا تمام دولت ها از ترس جایگزین شدن شرکت های آمریکایی به جای کمپانی های خود حاضر به دادن امتیازات بیشتر به جمهری اسلامی خواهند شد.

 

ج) ترغیب نمودن واشنگتن به پذیرش راهبرد برد – برد در سوریه و یمن و عربستان و .. و ترک یک جانبه گرایی و نظامی گری که یک بازی باخت – باخت تمام عیار است.

 

ح) استمرار بخشیدن به شکاف واشنگتن – تلاویو و منزوی کردن بیشتر اسرائیل

 

خ) تضعیف نمودن جناح جنگ طلب آمریکا و نیز جلوگیری از به اجماع رسیدن جناح های سیاسی آن کشور علیه ایران تا مانند زمان احمدی نژاد مجلس سنا با ۹۹ رأی از ۱۰۰ رأی اعضای خود قطع نامه های تحریم علیه جمهوری اسلامی صادر نکند.

 

د) مأیوس کردن اپوزیسیون برانداز ایرانی که گفتگو با واشنگتن را موجب تثبیت نظام سیاسی ما ارزیابی می کنند.

 

ذ) رونق بخشیدن به ایران گردی

 

ر) بیرون آوردن نام ایران از فهرست ناقضان حقوق بشر سازمان ملل که البته باید با اقدامات عملی همراه باشد. هم چنان که در دو سال اول دولت آقای خاتمی نام جمهوری اسلامی از این فهرست خارج شد.

 

ز) لغو کردن تمام تحریم ها

 

جناب آقای خامنه ای

 

مذاکره با آمریکا کنار فواید فوق می تواند واجد تهدیدهایی نیز باشد اما ما نباید از ترس مرگ خودکشی کنیم و یا به علت هراس از نفوذ خصم، جمهوری اسلامی را به مسیری آزمون شده و شکست خورده بکشانیم. به یاد دارید که ۲۵ سال پیش در زمانی که با آمریکا نه رابطه داشتیم و نه مذاکره و از اینترنت و ماهواره و تلفن همراه نیز خبری نبود، جنابعالی نسبت به تهاجم فرهنگی غرب هشدار دادید و منصوبانتان نیز محدودیت های کم نظیری در عرصه های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و هنری و مطبوعاتی و انتشاراتی اعمال کردند. نتیجه آن همه بگیر و ببندها، عقب گردها و آبروریزی ها چه بود؟ چرا در این مدت نگرش و گرایش قشرهای بیشتری از مردم به آمریکا و سبک زندگی آمریکایی جلب شده است؟ به باور من پاسخ این پرسش مهم را باید بیش و پیش از غول عظیم تبلیغاتی آمریکا در علل و عوامل داخلی زیر یافت:

 

ارائه تعریفی نادرست از تهاجم فرهنگی. یعنی به جای هدف قراردادن مقاصد و عملکرد توسعه طلبانه برخی دولت های غربی به نفی و مقابله با انسانی ترین دستاورد تمدن غرب یعنی حقوق بشر و حقوق شهروندی پرداختند. همان حقوقی که استاد مطهری غبطه می خورد که چرا مسلمانان با کشف آن این افتخار را به نام خود ثبت نکردند. به بیان روشن ۲۵ سال به نام مبارزه با غارت فرهنگی غرب بر طبل مبارزه با آزادی های اساسی و مدنی ایرانیان کوبیدند و با غفلت از بستر سازی برای شکوفایی فرهنگی و هنری و ادبی در فضای آزاد رقابتی آن چه را که رهایی بخش دیدند اعمال سانسور و سرکوب و انسداد بوده است. آن هم هم زمان با فروپاشی بلوک شرق و حاکمیت یافتن گفتمان دموکراسی خواهی در سراسر جهان.

 

ترویج نظری و عملی اسلام دستوری و آزادی ستیز و تشیع شلاقی فرقه ای که پیران و حتی میانسالان را پس می زند چه رسد به نسل جوان.

 

تعرض به حریم خصوصی شهروندان و مجاز دانستن تنها سبک زندگی و تلاش برای تحمیل آن به همه ایرانیان.

 

تبدیل رسانه ملی به تریبون یک جناح سیاسی و لذا فرسایش مستمر اعتبار و نفوذ آن رسانه به گونه ای که امروز صدا و سیما حتی در سنجش با "بالیوود" هم کم می آورد، رقابت با هالیوود که جای خود را دارد.

 

ناتوانی حاکمیت در حل مشکلات اقتصادی – اجتماعی و زیست محیطی از گرانی و کاهش قدرت خرید مردم تا افزایش طلاق و اعتیاد و تن فروشی و مصرف مشروبات الکی، از آلودگی هوا تا هجوم ریزگردها. از خشک شدن تالاب ها و دریاچه ها تا نگرانی عمومی در برابر سیل و زلزله.

 

فراگیر و حتی نظام مند شدن فساد در ارکان حکومت (دونمونه شرم آور یک سال اخیر افشاء شدن فساد گسترده مالی در تعاونی نیروی انتظامی و نیز در موسسه مالی میزان که با استفاده از رانت قوه قضائیه تأسیس شده است.)

 

شکاف عظیم طبقاتی به گونه ای که عده ای محتاج نان شبند و گروهی از پرخوری در حال ترکیدن و …

 

مقام محترم رهبری

 

مستحضرید که رویای تحصیل در خارج به ویژه در آمریکا از دانشجویان به دانش آموزان رسیده است. مهاجرت مغزها و فرار سرمایه ها از ایران اگرچه من و شما را اندوهگین می کند اما تا سیاست های کلان نظام اصلاح نشود و در همچنان بر همین پاشنه بچرخد، بهبود قابل توجهی در اوضاع رخ نخواهد داد. اختلاف ما در این است که نگاه شما به خارج است و من خطر را از داخل می بینم. خارجیان نیز به باور من چشم امیدشان به تحولات داخلی است. به هر رو جنابعالی نقش اصلی را در این روند غیر ملی و خسارت بار به غول عظیم تبلیغات آمریکا می دهید و به این ترتیب بی کفایتی ها، انحصارطلبی ها، فرصت سوزی ها، دشمن تراشی ها، هزینه آفرینی ها، خطاها، ضعف ها، قصورها و تقصیرهای مسئولان و نهادهای حکومتی عملا نادیده گرفته می شوند و پیامدهای ویرانگر دین تحمیلی و ضد حقوق شهروندی مورد توجه کافی قرار نمی گیرد و مروجانش فرصت می یابند که به اسم مقدسات اما با رفتار و گفتاری خوارج گونه، چهره قرون وسطایی از جمهوری اسلامی ترسیم کرده بسیاری از ایرانیان را از انقلاب و نظام و ولایت که سهل است، از اسلام و تشیع و روحانیت دور سازند. به نظر من یکی از دلایل مهمی که جمهوری اسلامی به رغم حضور گسترده عراق و سوریه نتوانست شکل گیری و قدرت یابی داعش را قبل از اشغال بخش های قابل توجهی از عراق پیش بینی کند، همین غافل شدن از رشد اسلام گرایی سلفی و تکفیری بود. به هر حال اختلاف ما در این است که شما از نفوذ بیگانه هراس دارید و من بیش و پیش از آن از رخنه و نفوذ ظاهرپرستانی می ترسم که با ندانم کاری، تمامت خواهی و فساد پروری مثل موریانه در حال جویدن درخت نظام از درون آنند. شما از جاذبه غول تبلیغاتی آمریکا نگرانید و من بیش و پیش از آن از دافعه حاملان تنگ نظر اسلام آزادی هراس بیمناکم. شما دغدغه بزک کردن چهره آمریکا را دارید و آن چه مرا بیش و پیش از آن به وحشت می اندازد از ریخت  اسلامی است. شما نسبت به اتاق های فکر آمریکایی انذار می دهید و هشدار من پیش و بیش از آن درباره بی فکران مسئولیت ناشناسی است که واقعیات تلخ جامعه و حکومت را می بینند و درک می کنند اما از ترس این که با گفتن حقایق از چشم رهبر بیفتند، گزارش های غیرواقعی به آن جناب عرضه می دارند. من نمی دانم که ما چرا نباید از تجربه رژیم پهلوی درس بگیریم که هرچه بیشتر در جهت اسلام زدایی آمرانه و تجدد گرایی آزادی ستیز کوشید، کمتر نتیجه گرفت و آتش اشتیاق به دین از یک سو و خشم با آمریکا از سوی دیگر را در بین ایرانیان شعله ورتر کرد. به علاوه ما تا کی می توانیم از دادن جواب به این سوال طفره برویم که چرا تقریبا تمام کشورهای مسلمان که از نعمت ولایت فقیه بهره مند نیستند و ۶۰ شبکه رادیوتلویزیونشان رسالت خود را حقنه کردن شبانه روزی دین خدا به مخاطبان خود نمی دانند و فکر و ذکر دولتمردان و نیز بخش مهمی از بودجه و امکانات سازمان های لشکری و کشوری شان به تبلیغ مستقیم اسلام و هنجارهایش اختصاص نمی یابد، غول تبلیغاتی آمریکا در آن جوامع پا در گل مانده است و قادر به تغییر باورهای مردمش نیست و اسلام خواهی در آن ها رو به رشد است. حداقل تا زمانی که اسلام خوارجی رشد آن را متوقف نسازد یا به ضد خود تبدیل نکند. اما همین غول وقتی به ایران انقلاب کرده و آمریکا پس زده پا می گذارد شلتاق می کند و بیش از همه به اعتراف شما به جذب قشرهای فرهیخته آن دل می بندد. مگر ایرانیان مؤمن ترین، انقلابی ترین و بصیرترین مردم دنیا نیستند؟ پس این موج رو به اوج دین گریزی و غرب گرایی را چگونه باید توجیه کرد؟ به باور من اتاق های فکری در آمریکا ناتوان تر از آنند که بتوانند اعتقادات عمیق و تاریخی این ملت را تغییر دهند اما به خدای بزرگ پناه می برم از آتش زهد ریایی که به تعبیر رسای حافظ خرمن دین را می سوزاند.

 

اجازه دهید صریح عرض کنم: آن چه من از نگاه و علاقه بسیاری از ایرانیان به آمریکا خطرناک تر می بینم فرافکنی علل واقعه این تمایل به توطئه های آمریکایی است چرا که نگاه به خارج فرصت فهم و امکان اصلاح آفات و آسیب های داخلی را از ما می رباید و راه کارهای پیشنهادی مان نیز به جای آن که از درد بکاهد بر آن می افزاید.

 

رهبر محترم

 

جنابعالی از فروردین ۹۲ که مجوز گفتگوهای علنی با آمریکا را صادر کردید دلایل زیر را در توجیه آن ارائه فرمودید:

 

اراده جمهوری اسلامی برای بستن پرونده هسته ای به رغم خواست دشمن برای تداوم آن

 

تبدیل روابط آژانس بین المللی انرژی اتمی با ایران به روابط متعارف

 

عبور از موانعی که دشمن بر سر راه پیشرفت کشور ایجاد کرده است

 

مقابله با فضاسازی و دروغ پردازی دشمن در افکار عمومی علیه ایران

 

به دست گرفتن ابتکارعمل در سیاست خارجی و مبادلات بین المللی (سایت رهبری ۹۳/۶/۲۸)افتادن جمهوری اسلامی ا

 

همچنین تصریح فرمودید که «جمهوری اسلامی درباره مذاکرات در موضوعات خاص که مصلحت بداند با شیطان برای دفع شر او و برای حل مشکل مذاکره می کند.» (جراید ۹۲/۱۰/۱۹)

 

لطفا بفرمایید چه اتفاقی افتاده است که ناگهان و برخلاف استدلال های منطقی و راهگشای فوق، مذاکرات را در تمام مسائل جز هسته ای ممنوع کرده و غیرمستقیم بر حرف اوباما صحه می گذارید که تحریم ها ایران را پای میز مذاکره کشاند؟ افزون بر این جنابعالی بهتر از من می دانید که تحقق نظریاتتان در اجرای برجام مستلزم تداوم مذاکرات با کاخ سفید است. حال اگر نفس مذاکره با آمریکا نفوذآور باشد دستور جلسه چه تفاوتی در ماهیت آن ایجاد می کند؟ چنانچه بفرمایید موضوع با موضوع فرق می کند پس منع کردن مذاکرات به طور مطلق چه توجیهی دارد؟ منطق حکم می کند در مورد هر موضوعی جداگانه تصمیم بگیریم و مانند روسیه و چین رفتار کنیم که در عین داشتن اختلافات بعضا عمیق با آمریکا اهداف خود را مستقل از آن پیش می برند و هر وقت ضرورت ببینند به گفتگو با واشنگتن می نشینند. دوستان جمهوری اسلامی نیز به همین سبک عمل می کنند نه فقط دولت عراق و حماس بلکه سوریه و حزب الله لبنان نیز مذاکره با آمریکا را به طور مطلق نفی نمی کنند. حتی مرجعیت شیعه در عراق نیز نمایندگان آمریکا را عنداللزوم به حضور می پذیرد.

 

جناب آقای خامنه ای

 

متأسفم که به استحضار برسانم این گزاره که مذاکره در مورد موضوعات مورد علاقه طرفین راه نفوذ اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی آمریکا را در ایران باز میکند، در درجه نخست اعلام شکست جمهوری اسلامی است که در عمر ۳۷ ساله خود نتوانسته است چند دیپلمات کاردان و وطن دوست را تربیت کند تا هنگام نشست و برخاست با همتایان خود راه بر نفوذ آمریکاییان در ایران نگشایند و مانع تحمیل منویاتشان به دولت و ملت ما نشوند. حساسیت منفی جنابعالی نسبت به مذاکرات تا آن حد که آن را در دوره اصلاحات بدتر از برقراری رابطه خواندید، اگر قبل از برجام توجیه پذیر نبود پس از آن آسیب زاست و افزون بر زیان های ملی خود به مخالفان توافق هسته ای بهانه می دهد که در محافل داخلی خود و البته در آینده نه چندان دور به گونه ای علنی اعلام کنند که نظر واقعی جنابعالی درباره مذاکرات با ۱+۵ با وجود آن همه تأیید تیم مذاکره کننده منفی است و با اظهارنگرانی از بازشدن مسیر نفوذ آمریکایی ها در تداوم مذاکرات بکوشند در راه اجرای برجام مانع بتراشند. حتما شنیدید که عده ای در مراسم سوگواری سالار شهیدان در بیت شما علیه رئیس مجلس شعار دادند «امان نامه برجام تلاش بی سرانجام» که معنایی کاملا دوپهلو دارد و انسان را نگران می کند. چه خوب است که جنابعالی با اتخاذ موضعی شفاف جلوی این تحریکات و تحرکات را بگیرید پیش از آن که دیر شود.

 

مقام محترم رهبری

 

در سخنرانی مهرماه اعلام کردید که جمهوری اسلامی با تمام کشورها حتی دشمنان خود مذاکره به معنای بده بستان می کند. در عین حال فرمودید معصومین با دشمنان خود مذاکره به مفهوم امروزی خود نمی کردند بلکه به آن ها نهیب می زدند یا به خداترسی نصیحت شان می کردند و بر آن اساس، ممنوعیت مذاکره با آمریکا را توجیه کردید. اما توضیح ندادید که اگر بده بستان با دشمن ناپسند است چرا جمهوری اسلامی انجام می دهد و اگر مجاز است چرا ساحت پیشوایان دین را از آن مبرا می خوانید؟ از شما می پرسم آیا پیمان پیامبر اکرم (ص) با مشرکان مکه (صلح حدیبیه) یا عهدنامه امام حسن (ع) با معاویه مصداق بارز مذاکره با دشمن نیست؟ آیا واگذاری خلافت به بنی امیه نهیب زدن به دشمن است یا نصیحت کردن او. خوانش نادرست تاریخ صدراسلام به نظریه بدیع صدا و سیما منجر شد که اعلام کرد: «دیپلماسی عاشورایی انذار است نه مذاکره» (۲۰:۳۰ سوم آبان ماه) اهمیت تئوریک این کشف تاریخی «دیپلماسی بدون مذاکره» به قدری زیاد است که به زودی در کنار مدل برجام در دانشگاه های معتبر جهان تدریس و از آقای جلیلی به عنوان مبدع آن تجلیل خواهد شد. چه اشکال دارد در دنیایی که ویتنامی های قهرمان «جنگ با مذاکره» صورت داده اند، ما هم عرضه کننده «دیپلماسی بدون مذاکره باشیم»

 

جناب آقای خامنه ای

 

یک ماه قبل از توافق وین فرمودید که مذاکره درباره سایر موضوعات با آمریکا به عملکرد آن دولت در اجرای برجام بستگی دارد. چرا این موضع هوشمندانه را تغییر دادید و به استدلال سترون پیشین بازگشتید؟ اگر واقعا تجربه دکتر ظریف و همکارانش را مثبت و موفق ارزیابی می کنید چرا به جای تعمیم الگوی برجام آن را عقیم می کنید؟ اساسا چرا باید آمریکا را آنقدر قوی و ایران را این میزان ضعیف ببینیم که تصور کنیم عملکرد تهران بر واشنگتن تأثیر نخواهد داشت؟ و بگوییم ما هر کار بکنیم آن ها روش خود را دنبال خواهند کرد. ایالات متحده برقدرت هست اما خدا نیست که هرآن چه اراده کند تحقق یابد. ایران نیز آنقدر ناتوان نیست که هر بلایی خواستند سرش بیاورند. برعکس مذاکره اگر با حساب و کتاب انجام شود، می تواند با تثبیت جمهوری اسلامی و حقوق ملت تحریم ها را لغو کند، سایه شوم جنگ را از آسمان ایران دور سازد، ایران ستیزی را کاهش دهد و نتانیاهو را به عزا نشاند. در نقطه مقابل اگر به جای دوگانه روحانی – ظریف، آقایان احمدی نژاد – جلیلی هم چنان بر سرکار بودند، چه مذاکره می کردیم و چه نمی کردیم از ثبات و آرامش کنونی بی بهره بودیم. بی کفایتی، تک صدایی، فساد و تحریم ها بی داد می کرد و بابک زنجانی همچنان مشغول دور زدن تحریم ها می بود. از شما می پرسم مگر آمریکا خواهان تغییر رژیم کمونیستی چین نبوده است؟ آیا چینی ها از این واقعیت عدم مذاکره را نتیجه گرفتند یا با عادی سازی روابط خود با غرب و شرق سامان دادن اقتصاد خود همت گماشتند تا آن جا که دومین اقتصاد برتر جهان شدند و تنها در یک مرحله بیش از ۳۰۰ میلیون هم وطن خود را از زیر خط فقر خارج ساختند و جهان را به بازار کالاهای صادراتی خویش تبدیل کردند. حال بفرمایید برقراری روابط دو کشور که یک بازی دو سر برد بود، بیشتر به سود چین شد یا آمریکا؟

 

جمهوری اسلامی نیز می تواند و باید در دنیای متحول کنونی هر دو نوع توازن عدمی و ایجابی را برقرار کند. موازنه منفی برای این که به منظور نفی سلطه یک قدرت به زیر پرچم دیگری نرود و به هیچکدام اجازه دخالت در امور داخلی خود یا امتیازی ظالمانه ندهد. موازنه مثبت نیز برای بهره بردن کامل از مزیت های ملی و بین المللی و برطرف کردن احتیاجات خویش با کمترین بها و بالاترین کیفیت. حق با شماست که مذاکره با آمریکا حلال همه مشکلات کشور نیست که اگر بود دولت های متحد واشنگتن نمی بایست از معضلات مهمی رنج می بردند اما و هزار اما که تنها راه حفظ استقلال میهن و یک پارچگی سرزمینی، قهر با آمریکا نیست که اگر بود، دول مستقل دنیا یکی پس از دیگری رابطه خود را با آن کشور قطع می کردند. بر این اساس است که مذاکره به هر قیمت را به همان اندازه اشتباه می دانم که نفی مطلق مذاکره را.

 

رهبر محترم

 

جنابعالی می توانید برای سد کردن راه نفوذ سیاسی و فرهنگی دشمن دست منصوبانتان را باز بگذارید تا قوه قضائیه به ایجاد محدودیت های باز هم بیشتر در عرصه های گوناگون به ویژه در فضای مجازی بیندیشد. اطلاعات سپاه فعالان مطبوعاتی را با عناوین پرطمطراق اما تهی و نادرست به بند کشد و آنان را برای اعتراف گیری روانه سلول های انفرادی دو الف سازد. شورای نگهبان با مهندسی انتخابات به قلع و قمع داوطلبان اصلاح طلب و مستقل بپردازد و صدا و سیما همچنان به تخریب برجام و سیاست خارجی دولت ادامه دهد. شما حتی می توانید همچون گذشته با متهم کردن منتقدان نظریات خود به ساده لوحی و حماقت یا به بزدلی و خیانت مانع طرح نظریاتشان در تریبون های مجاز شوید. اما آیا ۲۵ سال مبارزه با آزادی به اسم مقابله با تهاجم فرهنگی چه نتیجه ای داشت جز شکستن کمر مطبوعات کشور و تقویت رسانه های فارسی زبان بیگانه. جز تجاوز به حقوق اصحاب فرهنگ و هنر و قلم و ریختن آبروی کشور، جز رواج قانون ستیزی و برنامه گریزی، جز کاهش شدید نرخ مطالعه و افزایش بی سابقه فساد، جز شرمنده کردن مبارزان زمان شاه و گشودن دهان مقام امنیتی ساواک علیه انقلابیون. به علاوه آیا بگیر و ببندهای ۲۵ ساله توانست ملت را از پی گیری مطالبات به حق خویش منصرف سازد یا اصلاح طلبان را بی اعتبار کند یا بر محبوبیت اصول گراها و نهادهای انتصابی بیفزاید. آیا شکست حکومت یک دست اصول گرا در حل مشکلات میهن و مردم و ترویج ارزش های اسلامی کافی نبوده است که کسانی باز هم درصدد برآمده اند با همان روش های آزمون شده و ناکام البته این بار به نام مقابله با نفوذ سیاسی و فرهنگی دشمن به مصاف حقوق و آزادی های اساسی ایرانیان بیایند؟ می دانید که رژیم کمونیستی شوروی که استاد پرونده سازی، اعتراف گیری، مهندسی انتخابات و حکومت تک صدا بود، چند دهه زودتر از امپریالیسم آمریکا فروپاشید با این که در رفع نیازهای اولیه مردمش تاحدود زیادی موفق بود و دومین قدرت سیاسی – نظامی و هسته ای دنیا به شمار می رفت. همچنین مستحضرید که امروز اعتراض به فضای بسته اختصاص به اصلاح طلبان ندارد. بسیاری از اصول گرایان نیز به این قافله پیوسته اند تا آن جا که آقای ابوترابی اعتراف می کند اگر فضای کنونی نقد هسته ای در دولت قبل نیز وجود می داشت، ایران تحریم نمی شد. آقای علی لاریجانی از برخی اشتباهات در ایران در تحمیل تحریم ها سخن می گوید. آقای علی مطهری فسادهای بی سابقه در دولت احمدی نژاد را نتیجه نبود آزادی مطبوعات در آن زمان می خواند و آقای توکلی از سیستمی شدن فساد از جمله به دلیل بستن دهان مطبوعات می نالد. امروز همه سیاست ورزان ایرانی منهای سیمان کاران جبهه پایداری، رفع معضلات ملی به ویژه مبارزه با فساد را با بند و بست و ایجاد فضای بسته ناممکن می خوانند. حقیقت آن است که انسداد سیاسی و تک صدایی در تحلیل نهایی به رذایل آدمیان هم در حکومت و هم در جامعه پروبال می دهد و هر چه شدیدتر شود فضایل را در تنگنای بیشتری قرار می دهد. البته حساب استثناء ها جداست.

 

جناب آقای خامنه ای

 

جنابعالی به درستی بر حقوق و آزادی منتقدان در نقد و حتی نفی مذاکرات هسته ای تأکید فرمودید تا حدی که هر که منتقدتر، مقرب تر می شد حتی اگر برجام را جام زهر می خواند. اما در باب ممنوعیت مذاکره با آمریکا در سایر موضوعات چنان به منتقدان خود می تازید که عملا هیچ صاحب نظری و هیچ نشریه و سایت مجازی یا از ترس بازداشت و توقیف شدن و یا بنا به مصالح دیگر به نقد علنی این موضع شما نمی پردازد. در این جا هر که منتقدتر است جام بلا بیشترش می دهند. باید به این روش یک بام و دوهوا پایان دهید که در نقد برجام ایران از لحاظ آزادی های سیاسی سوئیس شود اما در نقد ممنوعیت مطلق مذاکره با آمریکا تاحد عربستان سعودی سقوط کند. از جنابعالی انتظار می رود که خود امکان بحث آزاد و امن را درباره مذاکره و حتی رابطه با آمریکا فراهم آورید تا ابعاد مثبت و منفی مسئله به طور کامل روشن شود و ملت ما فرصت های دیگری را از دست ندهد یا هزینه های غیرضرور جدیدی را متحمل نشود. هرگز فراموش نکنید که این ملت با آزادی انقلاب کرده رژیم شاهنشاهی را سرنگون کرد، با آزادی به جمهوری اسلامی رأی داد، با آزادی در جنگ شرکت کرد و از استقلال، تمامیت ارضی وعزت و شرف خود پاسداری نمود و اینک با آزادی به حمایت از برجام برخاسته است. شما رهبر چنین ملت مستقل و آزادی باشید. حکومت بر کشوری مستقل اما با مردمی دربند استبداد مانند کره شمالی نه احترام و اعتبار دارد و نه آینده. این رژیم ها بازمانده دورانی مرده اند و خود در شرف نیستی.

 

من شما را دعا می کنم تا پاسدار استقلال میهن تؤام با حقوق و آزادی های شهروندانش باشید و با اجرای کامل قانون اساسی راه را برای تحقق عدالت و شعار «ایران برای همه ایری همه ایرانیان» هموار سازید.

 

بااحترام

 

سید مصطفی تاجزاده

 

بند انفرادی اوین – ۱۸ آبان ماه ۱۳۹۴

 

 

ممنوعیت مذاکره با آمریکا؛ پایان نرمش قهرمانانه؟

ممنوعیت مذاکره با آمریکا؛ پایان نرمش قهرمانانه؟

"مذاکره با آمریکا ممنوع است.فرمان قاطعانه آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، که دیروز در جمع فرماندهانی از سپاه مطرح شد و ظاهرا مخاطبی ندارد جز دولت حسن روحانی و تیم دیپلماسی وی در وزارت خارجه. آیت الله خامنه ای دیروز استدلال خود برای این ممنوعیت را چنین مطرح کرد :" به‌خاطر ضررهای بی‌شماری که دارد و منفعتی که اصلاً ندارد. "

رهبر جمهوری اسلامی در سخنرانی روز چهارشنبه اشاره کرده که ایالات متحده با هدف "نفوذ" در ایران درخواست مذاکره با تهران را مطرح می کند. او گفته است افراد "بیخیال" و "سهل اندیش" هستند که بی اهمیت به "مصالح و منافع ملی" درخواست مذاکره با ایالات متحده را دارند: "یک عدّه‌ای در قضیّه‌ی مذاکره و مسئله‌ی مذاکره سهل‌انگاری میکنند، سهل‌اندیشی میکنند، مطلب را درست نمیفهمند."

 

بر اساس متن سخنرانی رهبر جمهوری اسلامی که از سوی وب سایت رسمی وی منتشر شده است وی در بخش از اظهارات اش پرانتزی باز می کند که به لحاظ سیاسی حائز اهمیت است: "الا بعضی‌ها بی‌خیالند -بی‌خیالان جامعه، که هرچه پیش بیاید برایشان اهمّیّتی ندارد، مصالح کشور از بین برود، منافع ملّی نابود بشود- که حالا با آنها کاری نداریم امّا بعضی بی‌خیال هم نیستند لکن سهل‌اندیشند، عمق مسائل را نمیفهند."

 

حسن روحانی، مخاطب احتمالی ولی فقیه

 

اما افراد "سهل اندیش" از نظر آیت الله خامنه ای چه افرادی هستند؟ رهبر جمهوری اسلامی افرادی را که با استفاده از تمثیل های تاریخ اسلام و امامان شیعه، می کوشند مذاکره با واشنگتن را مشروع توصیف کنند مورد انتقاد قرار داده و گفته است: "وقتی صحبت مذاکره میشود، میگویند آقا شما چرا با مذاکره‌ی با آمریکا مخالفت میکنید؟ خب امیرالمؤمنین هم مذاکره کرد با فلان‌کس، امام حسین هم مذاکره [کرد]. خب اینها نشان‌دهنده‌ی سهل‌اندیشی است، نشان‌دهنده‌ی نرسیدن به عمق مسئله است."

 

حسن روحانی، رئیس دولت یازدهم، از جمله افرادی است که از مذاکره امام حسین با عمر اسعد (فرمانده لشکر یزید در نبرد عاشورا) دفاع کرده بود. روحانی در سفر استانی خود به زنجان در مهرماه ۹۳ استدلال کرده بود که این مذاکره به معنای اتمام حجت امام سوم شیعیان با دنیا بود. وی تصریح کرده بود: "امام حسین (ع) که آگاه بود و می‌دانست فردا ایام شهادت او و یارانش به دست عمرسعد و یاران نادانش است، اما با دنیا اتمام حجت کرد و در شب تاسوعا ساعت‌ها با عمرسعد به مذاکره نشست تا مساله جنگ اتفاق نیفتد".

 

رئیس دولت زمانی این اظهارات را مطرح کرد که جواد ظریف – وزیر خارجه - به طور مداوم و متناوب با جان کری همتای آمریکایی خود برای دست یافتن به توافق جامع هسته ای مذاکره می کرد. روحانی در سفر به زنجان گفته بود: "امام حسین (ع) به ما یاد داد که حتی با دشمن باید به گونه‌ای رفتار کنیم که منطق دنیا ما را پیروز در صحنه مذاکرات بداند."

 

آیت الله خامنه ای دیروز اسمی از هیچ مقام دولتی نیاورد اما در ارتباط با این دست مواضع، اظهارات تندی مطرح کرد: "چنین تحلیلی درخصوص مسائل تاریخ اسلام و مسائل کشور، نهایت ساده‌اندیشی است، زیرا حضرت علی علیه السلام با زبیر و حضرت امام حسین علیه السلام با عمر‌بن سعد مذاکره و به‌معنای امروز یعنی معامله نکردند، بلکه هر دوی این بزرگواران به طرف مقابل خود نهیب زدند و آنها را نصیحت به خداترسی کردند."

 

لحن رهبر جمهوری اسلامی علیه افرادی که چنین تمثیل هایی را مطرح کرده اند، از جمله حسن روحانی، به شدت ملامت آمیز است، آیت الله خامنه ای متذکر شده: "امام حسین با ابن‌سعد معامله میکرد که یک چیزی بده یا یک چیزی بگیر؟ هدف این بود؟ تاریخ را این‌جور میفهمید؟ زندگی ائمّه را این‌جور تحلیل میکنید؟"

 

چه کسی کلید مذاکره را زد؟

 

آیت الله خامنه ای خود شهریور سال ۹۲ با استفاده از اصطلاح "نرمش قهرمانانه" که به عنوان کتابی با ترجمه وی پیرامون صلح امام حسن اشاره داشت، به طور رسمی اجازه مذاکره دیپلمات های دولت با مقامات آمریکایی را صادر کرد؛آن هم در شرایطی که دو سال پیش از آن مذاکرات، به دور از چشم دولت وقت با آمریکایی ها آغاز شده بود. چند روزاز اعلام لزوم«نرمش قهرمانانه» جواد ظریف در جریان سفر هیات ایرانی به مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک مقابل چشم عکاسان بین المللی با جان کری دست داد و حسن روحانی نیز در خاک ایالات متحده با باراک اوباما ـ همتای آمریکایی اش-ـ تماس تلفنی برقرار کرد.

 

با این حال ظاهرا رهبر جمهوری اسلامی در سخنرانی اخیر خود پایان استراتژی" نرمش قهرمانانه" در مقابل ایالات متحده را اعلام کرده است. آیت الله خامنه ای که به طور سنتی تصمیمات نهایی پیرامون استراتژی های کلان جموری اسلامی را مطرح می کند، خاطرنشان کرده نظام اسلامی "هیچ مخالفتی" با "اصل مذاکره با کشورها" راشورها" را ندارد، به جز یک استثنا: "در مورد آمریکا موضوع متفاوت است، زیرا آنها تعریفی که از مذاکره با جمهوری اسلامی ایران کرده‌اند، به‌معنای نفوذ و باز کردن راه برای تحمیل است."

 

به نظر می رسد اظهارات وی واکنشی است به رخدادهایی که در جریان سفر امسال روحانی و ظریف به نیویورک به وقوع پیوسته است و همچنین اظهاراتی که رئیس دولت یازدهم و وزیر خارجه در مصاحبه با رسانه هایی آمریکایی مطرح کرده اند.

 

افشای خبر دست دادن ظریف با اوباما از سوی بلومبرگ از سوی منتقدان تندروی دولت به معنای تلاش دولت یازدهم برای عادی سازی رابطه تهران و واشنگتن گرفته شد و به شدت علیه آن موضع گیری کردند.

 

در همین حال جان کری در مصاحبه ای با سی ان ان گفته در گفتگوهای اخیر با ظریف، موضوع سوریه نیز مطرح شده است ؛ مفاد این گفتگوها منتشر نشده اما به نظر می رسد چنین گفتگوهایی به معنای مذاکرات برای رسیدن به نتیجه نبوده و بیشتر به معنای تبادل مواضع بوده است، چرا که آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، در سخنرانی های خود پس از دستیابی به توافق جامع هسته ای گفته مذاکرات نظام با ایالات متحده صرفا محدود به برنامه هسته ای است و تهران بعد از این پیرامون موضوعات دیگر با این کشور مذاکره رسمی نخواهد کرد. جواد ظریف نیز پیش از دیدار با کری خاطرنشان کرد که "مسائل گوناگونی در دیدار با آقای کری مطرح می‌شود" اما بعد متذکر شد: "بنا به دستور رهبر جمهوری اسلامی، مذاکرات باید بر سر توافق اتمی و نحوه اجرای آن باشد."

 

روحانی نیز اوایل این ماه در مصاحبه با رادیو ملی آمریکا در پاسخ به سوال خبرنگار در خصوص امکان ادامه مذاکرات با ایالات متحده بر سر مسائل دیگر، این موضوع را رد نکرد اما متذکر شد: "با فرض اینکه انشاءالله همه چیز(روند اجرای برجام) خوب پیش برود، در آینده فرصتهایی برای ما به وجود آید که دست کم درباره مسائل دیگر گفتگو کنیم."

 

دو هفته پیش از این مصاحبه آیت الله خامنه ای در یک سخنرانی گفته بود: "شیطانی را که ملت از در بیرون کردند در صدد است از پنجره برگردد و ما نباید اجازه این کار را بدهیم."

 

رهبر جمهوری اسلامی در سخنرانی دیروز خود در جملاتی پر ابهام گفته در مذاکرات هسته ای 2 سال اخیر هم "نفوذ" رخ داده است: "درهمین مذاکرات هسته ای هرجا فرصت کردند و میدان به آنها داده شد - که البته طرف های ایرانی بحمدلله حواسشان جمع بود، اما یک جاهایی بالاخره فرصت هایی آنها پیدا کردند- یک نفوذی کردند و یک حرکت مضری برای منافع ملی انجام دادند."

 

در حالی که حسن روحانی و حامیان اصلاح طلب وی امیدوارند پس از توافق تاریخی هسته ای، تهران و واشنگتن بتوانند به سمت کاهش بیشتر تنش ها و افزایش همکاری ها بر سر مسائل بین المللی و کم رنگ کردن تخاصم تاریخی دو دولت گام بردارند، به نظر می آید سخنرانی امروز آیت الله خامنه ای احتمال مذاکرات میان ظریف و کری- دست کم مذاکرات علنی- را جز بر سر "برجام" منتفی خواهد کرد.روحانی امیدوار بود پس از توافق بتواند در جریان مذاکره مستقیم با طرف آمریکایی راه حلی واقعی برای حل و فصل بحران سوریه پیدا کند.

 

وی هفته پیش در بدو ورود به تهران از نیویورک به خبرنگاران گفته بود: "برای امنیت سوریه، عراق و یمن حاضرم با هرکسی حرف بزنم." با این حال اگر منظور وی مقامات آمریکایی بوده به نظر می رسد با سخنرانی دیروز ولی فقیه، حالا این امکان منتفی شده است.

ممنوعیت مذاکره با آمریکا؛ پایان نرمش قهرمانانه؟

ممنوعیت مذاکره با آمریکا؛ پایان نرمش قهرمانانه؟

"مذاکره با آمریکا ممنوع است.فرمان قاطعانه آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، که دیروز در جمع فرماندهانی از سپاه مطرح شد و ظاهرا مخاطبی ندارد جز دولت حسن روحانی و تیم دیپلماسی وی در وزارت خارجه. آیت الله خامنه ای دیروز استدلال خود برای این ممنوعیت را چنین مطرح کرد :" به‌خاطر ضررهای بی‌شماری که دارد و منفعتی که اصلاً ندارد. "

رهبر جمهوری اسلامی در سخنرانی روز چهارشنبه اشاره کرده که ایالات متحده با هدف "نفوذ" در ایران درخواست مذاکره با تهران را مطرح می کند. او گفته است افراد "بیخیال" و "سهل اندیش" هستند که بی اهمیت به "مصالح و منافع ملی" درخواست مذاکره با ایالات متحده را دارند: "یک عدّه‌ای در قضیّه‌ی مذاکره و مسئله‌ی مذاکره سهل‌انگاری میکنند، سهل‌اندیشی میکنند، مطلب را درست نمیفهمند."

 

بر اساس متن سخنرانی رهبر جمهوری اسلامی که از سوی وب سایت رسمی وی منتشر شده است وی در بخش از اظهارات اش پرانتزی باز می کند که به لحاظ سیاسی حائز اهمیت است: "الا بعضی‌ها بی‌خیالند -بی‌خیالان جامعه، که هرچه پیش بیاید برایشان اهمّیّتی ندارد، مصالح کشور از بین برود، منافع ملّی نابود بشود- که حالا با آنها کاری نداریم امّا بعضی بی‌خیال هم نیستند لکن سهل‌اندیشند، عمق مسائل را نمیفهند."

 

حسن روحانی، مخاطب احتمالی ولی فقیه

 

اما افراد "سهل اندیش" از نظر آیت الله خامنه ای چه افرادی هستند؟ رهبر جمهوری اسلامی افرادی را که با استفاده از تمثیل های تاریخ اسلام و امامان شیعه، می کوشند مذاکره با واشنگتن را مشروع توصیف کنند مورد انتقاد قرار داده و گفته است: "وقتی صحبت مذاکره میشود، میگویند آقا شما چرا با مذاکره‌ی با آمریکا مخالفت میکنید؟ خب امیرالمؤمنین هم مذاکره کرد با فلان‌کس، امام حسین هم مذاکره [کرد]. خب اینها نشان‌دهنده‌ی سهل‌اندیشی است، نشان‌دهنده‌ی نرسیدن به عمق مسئله است."

 

حسن روحانی، رئیس دولت یازدهم، از جمله افرادی است که از مذاکره امام حسین با عمر اسعد (فرمانده لشکر یزید در نبرد عاشورا) دفاع کرده بود. روحانی در سفر استانی خود به زنجان در مهرماه ۹۳ استدلال کرده بود که این مذاکره به معنای اتمام حجت امام سوم شیعیان با دنیا بود. وی تصریح کرده بود: "امام حسین (ع) که آگاه بود و می‌دانست فردا ایام شهادت او و یارانش به دست عمرسعد و یاران نادانش است، اما با دنیا اتمام حجت کرد و در شب تاسوعا ساعت‌ها با عمرسعد به مذاکره نشست تا مساله جنگ اتفاق نیفتد".

 

رئیس دولت زمانی این اظهارات را مطرح کرد که جواد ظریف – وزیر خارجه - به طور مداوم و متناوب با جان کری همتای آمریکایی خود برای دست یافتن به توافق جامع هسته ای مذاکره می کرد. روحانی در سفر به زنجان گفته بود: "امام حسین (ع) به ما یاد داد که حتی با دشمن باید به گونه‌ای رفتار کنیم که منطق دنیا ما را پیروز در صحنه مذاکرات بداند."

 

آیت الله خامنه ای دیروز اسمی از هیچ مقام دولتی نیاورد اما در ارتباط با این دست مواضع، اظهارات تندی مطرح کرد: "چنین تحلیلی درخصوص مسائل تاریخ اسلام و مسائل کشور، نهایت ساده‌اندیشی است، زیرا حضرت علی علیه السلام با زبیر و حضرت امام حسین علیه السلام با عمر‌بن سعد مذاکره و به‌معنای امروز یعنی معامله نکردند، بلکه هر دوی این بزرگواران به طرف مقابل خود نهیب زدند و آنها را نصیحت به خداترسی کردند."

 

لحن رهبر جمهوری اسلامی علیه افرادی که چنین تمثیل هایی را مطرح کرده اند، از جمله حسن روحانی، به شدت ملامت آمیز است، آیت الله خامنه ای متذکر شده: "امام حسین با ابن‌سعد معامله میکرد که یک چیزی بده یا یک چیزی بگیر؟ هدف این بود؟ تاریخ را این‌جور میفهمید؟ زندگی ائمّه را این‌جور تحلیل میکنید؟"

 

چه کسی کلید مذاکره را زد؟

 

آیت الله خامنه ای خود شهریور سال ۹۲ با استفاده از اصطلاح "نرمش قهرمانانه" که به عنوان کتابی با ترجمه وی پیرامون صلح امام حسن اشاره داشت، به طور رسمی اجازه مذاکره دیپلمات های دولت با مقامات آمریکایی را صادر کرد؛آن هم در شرایطی که دو سال پیش از آن مذاکرات، به دور از چشم دولت وقت با آمریکایی ها آغاز شده بود. چند روزاز اعلام لزوم«نرمش قهرمانانه» جواد ظریف در جریان سفر هیات ایرانی به مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک مقابل چشم عکاسان بین المللی با جان کری دست داد و حسن روحانی نیز در خاک ایالات متحده با باراک اوباما ـ همتای آمریکایی اش-ـ تماس تلفنی برقرار کرد.

 

با این حال ظاهرا رهبر جمهوری اسلامی در سخنرانی اخیر خود پایان استراتژی" نرمش قهرمانانه" در مقابل ایالات متحده را اعلام کرده است. آیت الله خامنه ای که به طور سنتی تصمیمات نهایی پیرامون استراتژی های کلان جموری اسلامی را مطرح می کند، خاطرنشان کرده نظام اسلامی "هیچ مخالفتی" با "اصل مذاکره با کشورها" راشورها" را ندارد، به جز یک استثنا: "در مورد آمریکا موضوع متفاوت است، زیرا آنها تعریفی که از مذاکره با جمهوری اسلامی ایران کرده‌اند، به‌معنای نفوذ و باز کردن راه برای تحمیل است."

 

به نظر می رسد اظهارات وی واکنشی است به رخدادهایی که در جریان سفر امسال روحانی و ظریف به نیویورک به وقوع پیوسته است و همچنین اظهاراتی که رئیس دولت یازدهم و وزیر خارجه در مصاحبه با رسانه هایی آمریکایی مطرح کرده اند.

 

افشای خبر دست دادن ظریف با اوباما از سوی بلومبرگ از سوی منتقدان تندروی دولت به معنای تلاش دولت یازدهم برای عادی سازی رابطه تهران و واشنگتن گرفته شد و به شدت علیه آن موضع گیری کردند.

 

در همین حال جان کری در مصاحبه ای با سی ان ان گفته در گفتگوهای اخیر با ظریف، موضوع سوریه نیز مطرح شده است ؛ مفاد این گفتگوها منتشر نشده اما به نظر می رسد چنین گفتگوهایی به معنای مذاکرات برای رسیدن به نتیجه نبوده و بیشتر به معنای تبادل مواضع بوده است، چرا که آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، در سخنرانی های خود پس از دستیابی به توافق جامع هسته ای گفته مذاکرات نظام با ایالات متحده صرفا محدود به برنامه هسته ای است و تهران بعد از این پیرامون موضوعات دیگر با این کشور مذاکره رسمی نخواهد کرد. جواد ظریف نیز پیش از دیدار با کری خاطرنشان کرد که "مسائل گوناگونی در دیدار با آقای کری مطرح می‌شود" اما بعد متذکر شد: "بنا به دستور رهبر جمهوری اسلامی، مذاکرات باید بر سر توافق اتمی و نحوه اجرای آن باشد."

 

روحانی نیز اوایل این ماه در مصاحبه با رادیو ملی آمریکا در پاسخ به سوال خبرنگار در خصوص امکان ادامه مذاکرات با ایالات متحده بر سر مسائل دیگر، این موضوع را رد نکرد اما متذکر شد: "با فرض اینکه انشاءالله همه چیز(روند اجرای برجام) خوب پیش برود، در آینده فرصتهایی برای ما به وجود آید که دست کم درباره مسائل دیگر گفتگو کنیم."

 

دو هفته پیش از این مصاحبه آیت الله خامنه ای در یک سخنرانی گفته بود: "شیطانی را که ملت از در بیرون کردند در صدد است از پنجره برگردد و ما نباید اجازه این کار را بدهیم."

 

رهبر جمهوری اسلامی در سخنرانی دیروز خود در جملاتی پر ابهام گفته در مذاکرات هسته ای 2 سال اخیر هم "نفوذ" رخ داده است: "درهمین مذاکرات هسته ای هرجا فرصت کردند و میدان به آنها داده شد - که البته طرف های ایرانی بحمدلله حواسشان جمع بود، اما یک جاهایی بالاخره فرصت هایی آنها پیدا کردند- یک نفوذی کردند و یک حرکت مضری برای منافع ملی انجام دادند."

 

در حالی که حسن روحانی و حامیان اصلاح طلب وی امیدوارند پس از توافق تاریخی هسته ای، تهران و واشنگتن بتوانند به سمت کاهش بیشتر تنش ها و افزایش همکاری ها بر سر مسائل بین المللی و کم رنگ کردن تخاصم تاریخی دو دولت گام بردارند، به نظر می آید سخنرانی امروز آیت الله خامنه ای احتمال مذاکرات میان ظریف و کری- دست کم مذاکرات علنی- را جز بر سر "برجام" منتفی خواهد کرد.روحانی امیدوار بود پس از توافق بتواند در جریان مذاکره مستقیم با طرف آمریکایی راه حلی واقعی برای حل و فصل بحران سوریه پیدا کند.

 

وی هفته پیش در بدو ورود به تهران از نیویورک به خبرنگاران گفته بود: "برای امنیت سوریه، عراق و یمن حاضرم با هرکسی حرف بزنم." با این حال اگر منظور وی مقامات آمریکایی بوده به نظر می رسد با سخنرانی دیروز ولی فقیه، حالا این امکان منتفی شده است.

خامنه ای به دنبال چیست؟ پاسخ نوری زاد

سند منگوله دار

 

رهبر گرامیِ ما با اشاره به " بی‌احترامی به حجاج ایرانی و عمل نکردن به وظایف در قبال بدن های مطهر" چنان دست به یقه ی حاکمان سعودی برده و چنان گلویشان را فشرده که کم مانده چشمانشان از کاسه بیرون بزند. ایشان تهدید کرده که واکنش ایران سخت و خشن خواهد بود. می گویم: والّا این آقای خامنه ای می خواهد هرطور شده در این مابقیِ عمر سند منگوله دار یک جنگ اسلامی را به نام نامیِ خود ثبت کند. تلاشش برای دست یابی به بمب اتمی که بجایی نرسید، اما خدا را چه دیده ای شاید روزی اش از آسمان بلا در همین مجادلات عربستانی و با همین موشک های شهابی که دارد خاک می خورد نازل شد یک وقت. گور پدر مردم و هزینه هایی که از جیب شان پرداخته اند و باید بپردازند بابت تک تک کلمات همینجوریِ مسئولان هردمبیل ایران از احمدی نژاد گرفته تا گنده ترها و کوچک ترها!

 

تهدید به واکنش سخت و خشن، پهنای باندی دارد که حضرت رهبری تمایل دارند عربستانی ها آن را فهم کنند. این که: کشتن مردم ایران، کار خودمان است. و: ای وای اگر کشوری بخواهد در این ماراتن از ما پیشی بگیرد و به امور شخصیِ ما دخالت کند. به عربستان چه کشتن ایرانیان؟ و این که: سالی بیست هزار کشتار جاده ای حق خودمان است. کشتار معترضان و روبیدن اموالشان کار خودمان است. کشتار مردم سوریه کار خودمان است. زمینه سازی برای کشتار مردم یمن کار خودمان است. شما سعودی ها را چه که بدنبال سهمیه هستید در این کشتار سالیانه و مادام العمری ما؟

 

محمد نوری زاد

 

نهم مهر نود و چهار

حمایت قاطع از تجمع

 

حمایت از تجمع معلمان؛ آزادیخواهان به پا خیزید

 

حشمت اله طبرزدی : آزادیخواهان به پا خیزید

 

هم میهنان آگاه، آزادی خواه و مسئولیت پذیر. می دانیم به واسطه ی جهالت، جزم اندیشی و قدرت طلبی روحانیون حاکم و همدستانشان، مردم و کشور در بحران های گوناگون غوطه ور شده و از اقتصاد، اخلاق و امنیت اجتماعی ،اثری نمانده است. طبقات گوناگون اجتماعی با فقر و بیکاری دست به گریبان هستند، شکاف طبقاتی به مرز وحشتناکی رسیده، اما رانت خواری و دزدی های حکومتی و فساد و خشونت های اجتماعی، ناشی از ستم و زیاده خواهی باند قدرت حاکم به رهبری خامنه ای و دستیارانش در نهاد های نظامی، امنیتی، انتظامی و روحانیان سیاسی- حکومتی،بیداد می کند.

 

سرکوب و فشار و خفقان در کنار فقر و فساد و نا امیدی،موجب از هم گسیختگی ملی و اجتماعی شده و بذر یاس و بی اعتمادی را در همه جا پراکنده است. در چنین شرایط زجر آور، معلمین و کارگران برای رسیدن به حقوق خود قیام کرده و سایر طبقات آگاه، به ویژه دانشجویان و دانش آموختگان را به یاری می طلبند.

 

اگر امروز که این زحمتکشان و مزد بگیران به پا خاسته اند و تصمیم دارند در روز ۱۳ مهر که روز جهانی معلم است، دست به اعتراضات مدنی بزنند، از آنها پشتیبانی نکرده و مساله آنها را مساله ملی ندانیم، معلوم نیست فردا، کسی به فریاد سایر طبقات اجتماعی برسد. معلم ها زندانی شده اند، از حقوق کافی برخوردار نیستند و از تبعیض رنج می برند.

 

حکومت امید خود را به ترحم آمریکا در برداشتن تحریم ها بسته و البته اگر چیزی گدایی کند، در عراق و سوریه و یمن برای جنگ افروزی هزینه می کند و به مردم چیزی نخواهد رسید اما هزاران نیروی نا راضی در نهادهای گوناگون، دم فروبسته و علیه این ستم حکومتی سخن نمی گویند. روحانیون غیر حکومتی و مومنین به اسلام نیز به خوبی می دانند که بین اسلام و حکومت دینی هم صنفان خود، یکی امکان زنده بودن داشته و به همین دلیل، روند اسلام ستیزی با تداوم حکومت دینی تشدید خواهد شد ،اما حتا برای دین خود نیز تلاشی نمی کنند.

 

در این شرایط سخت و خفقان آور، از همگان دعوت می کنم تا همان گونه که تشکل های صنفی معلمین دعوت کرده و خوشبختانه گروه زیادی از احزاب و جبهه ها، برای پشتیبانی از خواست به حق آنها دست به همبستگی زده اند، به اتحاد عملی برای روز ۱۳ مهر ماه رو بیاورند و نشان بدهند، توان این را دارند تا با قدرت ملی، راه امید رهایی زحمتکشان و همه ی ایرانیان را خلق کنند. تردیدی نیست که ،این همبستگی ملی، نقطه اتکای مردم ایران برای حرکت به سوی پیشرفت و غلبه بر دیو یاس و بی اعتمادی و به ویژه، آزادی همیشگی خواهد بود.

 

حشمت اله طبرزدی

 

دبیرکل جبهه دموکراتیک ایران

 

۵ مهر ماه ۱۳۹۴ خورشیدی

حمایت قاطع از تجمع

 

حمایت از تجمع معلمان؛ آزادیخواهان به پا خیزید

 

حشمت اله طبرزدی : آزادیخواهان به پا خیزید

 

هم میهنان آگاه، آزادی خواه و مسئولیت پذیر. می دانیم به واسطه ی جهالت، جزم اندیشی و قدرت طلبی روحانیون حاکم و همدستانشان، مردم و کشور در بحران های گوناگون غوطه ور شده و از اقتصاد، اخلاق و امنیت اجتماعی ،اثری نمانده است. طبقات گوناگون اجتماعی با فقر و بیکاری دست به گریبان هستند، شکاف طبقاتی به مرز وحشتناکی رسیده، اما رانت خواری و دزدی های حکومتی و فساد و خشونت های اجتماعی، ناشی از ستم و زیاده خواهی باند قدرت حاکم به رهبری خامنه ای و دستیارانش در نهاد های نظامی، امنیتی، انتظامی و روحانیان سیاسی- حکومتی،بیداد می کند.

 

سرکوب و فشار و خفقان در کنار فقر و فساد و نا امیدی،موجب از هم گسیختگی ملی و اجتماعی شده و بذر یاس و بی اعتمادی را در همه جا پراکنده است. در چنین شرایط زجر آور، معلمین و کارگران برای رسیدن به حقوق خود قیام کرده و سایر طبقات آگاه، به ویژه دانشجویان و دانش آموختگان را به یاری می طلبند.

 

اگر امروز که این زحمتکشان و مزد بگیران به پا خاسته اند و تصمیم دارند در روز ۱۳ مهر که روز جهانی معلم است، دست به اعتراضات مدنی بزنند، از آنها پشتیبانی نکرده و مساله آنها را مساله ملی ندانیم، معلوم نیست فردا، کسی به فریاد سایر طبقات اجتماعی برسد. معلم ها زندانی شده اند، از حقوق کافی برخوردار نیستند و از تبعیض رنج می برند.

 

حکومت امید خود را به ترحم آمریکا در برداشتن تحریم ها بسته و البته اگر چیزی گدایی کند، در عراق و سوریه و یمن برای جنگ افروزی هزینه می کند و به مردم چیزی نخواهد رسید اما هزاران نیروی نا راضی در نهادهای گوناگون، دم فروبسته و علیه این ستم حکومتی سخن نمی گویند. روحانیون غیر حکومتی و مومنین به اسلام نیز به خوبی می دانند که بین اسلام و حکومت دینی هم صنفان خود، یکی امکان زنده بودن داشته و به همین دلیل، روند اسلام ستیزی با تداوم حکومت دینی تشدید خواهد شد ،اما حتا برای دین خود نیز تلاشی نمی کنند.

 

در این شرایط سخت و خفقان آور، از همگان دعوت می کنم تا همان گونه که تشکل های صنفی معلمین دعوت کرده و خوشبختانه گروه زیادی از احزاب و جبهه ها، برای پشتیبانی از خواست به حق آنها دست به همبستگی زده اند، به اتحاد عملی برای روز ۱۳ مهر ماه رو بیاورند و نشان بدهند، توان این را دارند تا با قدرت ملی، راه امید رهایی زحمتکشان و همه ی ایرانیان را خلق کنند. تردیدی نیست که ،این همبستگی ملی، نقطه اتکای مردم ایران برای حرکت به سوی پیشرفت و غلبه بر دیو یاس و بی اعتمادی و به ویژه، آزادی همیشگی خواهد بود.

 

حشمت اله طبرزدی

 

دبیرکل جبهه دموکراتیک ایران

 

۵ مهر ماه ۱۳۹۴ خورشیدی

بهاره هدایت، همسایه دیوار به دیوار حسن روحانی در نیویورک

بهاره هدایت، همسایه دیوار به دیوار حسن روحانی در نیویورک

بی بی سی : حسن روحانی این روز‌ها در نیویورک در چند صد متری مقر سازمان ملل متحد، همسایه دیوار به دیوار بهاره هدایت است.

 

رییس جمهوری ایران که برای شرکت در اجلاس سالانه مجمع عمومی به نیویورک سفر کرده، در هتل لوکسی در مجاورت برج دفتر نمایندگی آمریکا در سازمان ملل متحد اقامت دارد. روی دیوار شیشه‌ای این برج تصویری از بهاره هدایت، فعال جنبش دانشجویی زندانی نصب شده که توجه رهگذران را به خود جلب می‌کند.

 

خانم هدایت از سال ۱۳۸۸ در اوین زندانیست. او بنا بر اتهاماتی نظیر توهین به رهبری و ریاست جمهوری و تبلیغ علیه نظام و نشر اکاذیب به هفت سال و نیم حبس محکوم شده است.

 

حدود یک ماه پیش اعلام شد که قاضی تصمیم گرفته است که یک حکم دیگر تعلیقی دو ساله زندان علیه او را به اجرا بگذارد تا مانع از آزادی وی شود.

 

بعید به نظر می‌رسد آقای روحانی عکس خانم هدایت را در همسایگی محل اقامت خود دیده باشد. او فقط با خودروی ضدگلوله تحت مراقبت شدید و آن هم از در پشتی هتل رفت و‌ آمد می‌کند.

 

بهاره هدایت اما اینجا تنها نیست. در کنار عکس او، تصاویر ۱۹ زندانی سیاسی زن از کشورهای مختلف دیده می‌شود که دولت باراک اوباما از سه هفته پیش کمپین «۲۰ زن را آزاد کنید» را برای آن‌ها به راه انداخته است.

 

سامانتا، پاور سفیر آمریکا که این کمپین را هدایت می‌کند، پیش‌تر در مورد این فعالان زندانی گفته بود: «با اعلام اسامی این زنان ما این پیام را به دولت‌هایشان و دیگران می‌فرستیم که ‌اگر می‌خواهید زنان را توانمند کنید به خاطر نظرات یا حقوقی که برای آن مبارزه می‌کنند آن‌ها را به زندان نیاندازید.»

 

با وجود کمپین خانم پاور، روشن نیست که پرونده خانم هدایت و سایر زندانی‌های سیاسی ایرانی در دیدارهای حاشیه‌ای مقامات جمهوری اسلامی و دولت آمریکا مطرح باشد.

 

اظهارات تازه جان کری و محمد جواد ظریف، وزیران امور خارجه دو کشور که روز شنبه در نیویورک دیدار کردند نشان می‌دهد که مشغله ذهنی طرفین اجرای توافق هسته‌ای و حل و فصل بحران سوریه است تا اوضاع حقوق بشر و زندانیانی مانند خانم هدایت.

 

الهه هیکس، مدیر سازمان همیاران برای حقوق بشر به بی‌بی سی فارسی می‌گوید: «مساله سوریه، داعش، توافق هسته‌ای و منافع ملی در خاورمیانه سبب شده که مساله حقوق بشر در ایران اولویتی برای دولت باراک اوباما نباشد.»

 

برخی مقامات ارشد دولت آقای روحانی نیز صراحتا وجود زندانی‌های سیاسی در ایران را رد کرده‌اند. محمد جواد ظریف چند ماه پیش در مصاحبه با شبکه تلویزیونی پی‌بی‌اس آمریکا گفته بود: ‌«ما افراد را به خاطر عقایدشان زندانی نمی‌کنیم.»

 

آقای ظریف تاکید کرد: «کسانی که قانون را زیر پا می‌گذارند، نمی‌توانند پشت عنوان روزنامه‌نگار یا فعال سیاسی پنهان شوند.»

 

این در حالیست که به عقیده عده‌ای از تحلیلگران از زمان به قدرت رسیدن حسن روحانی در جامعه ایران نیز حساسیت‌ها به مساله حقوق بشر به طور ملموسی کاهش یافته است.

 

علی افشاری کار‌شناس سیاسی در واشنگتن به بی‌بی سی فارسی می‌گوید: «بخش‌هایی از جامعه ایران به وعده‌های روحانی امید بسته‌اند و صبر کرده‌اند که مساله مذاکرات هسته‌ای به نتیجه برسد و فکر می‌کنند که دولت او بعد از آن می‌تواند در حوزه سیاست داخلی، گشایش آزادی‌ها و بهبود حقوق بشر اقداماتی انجام بدهد.»

 

آقای افشاری در عین حال بعید می‌داند که دولت آقای روحانی بتواند برای گشایش فضای سیاسی و آزادی زندان سیاسی مانند خانم هدایت کاری انجام بدهد.

 

این تحلیلگر می‌افزاید: «رییس جمهوری اختیارات قانونی محدودی در حوزه مسایل حقوق بشری دارد. دستگاه سرکوب از قوه مجریه مستقل عمل می‌کند. (آیت الله) خامنه‌ای هم پشتیبان اصلی محدودیت هاست. روحانی نه توان و نه خواست تقابل با (آیت الله) خامنه‌ای را دارد.»

 

-   

حضور مجدد

با درود 

پس از سالها باز اومدم.....

 

بخش هایی از صحبت های آیت الله خامنه ای

اینها بخش هایی از صحبت های آیت الله خامنه ای در تاریخهای ۱۳۸۱/۰۱/۱۶، ۱۳۸۳/۰۱/۲۶، ۱۳۸۳/۰۲/۲۷ است:

- قبل از اينها هم در طول تاريخ در دنيا و حتّي در زمان خود ما کساني بودند که خيال مي‏کردند با زور و سرنيزه مي‏شود بر ملتهاي خودشان يا ملتهاي ديگر سوار شد و حکمراني کرد. دنيا هيتلرها را ديده است، رهبرانِ اوايل کارِ شوروي را ديده است؛ دنيا بعضي از قدرتهاي ديگر را هم اين زمان و قبل از اين زمان ديده است؛ اينها شکست خوردند.

- دولت جعلي صهيونيست [...] مرد و زني را که دم تيغشان بيايد، مي‏کشند و هيچ ملاحظه نمي‏کنند. شنيده‏ام جوانان و مردان را - از سنين سيزده سال تا پنجاه سال - دستگير مي‏کنند و [...] به مناطقي برده‏اند که معلوم نيست کجاست! خبرهايي که از داخل بازداشتگاهها بعضاً به بيرون درز کرده و در مطبوعات دنيا منعکس شده است، خبر مي‏دهد که اينها را شکنجه و آزار مي‏کنند [...] حتّي بيمارستانها و داروخانه‏ها را مورد تهاجم قرار مي‏دهند. [...] خلاصه وضع عجيبي به‏وجود آورده و صداي دنيا را در آورده‏اند!

- ماجراى زندان «ابو غريب» [...] داغ ننگى بر پيشانى امريكاييها شد؛ و اين داغ به اين آسانيها پاك نخواهد شد. آن وقت رؤساى امريكايى[...] مى‏گويند ما خبر نداشتيم؛ عذرخواهى‏شان اين است! مى‏گويند ما اطلاع نداشتيم؛ [...] مگر فرق مى‏كند كه چه كسى مردم را شكنجه كند؛ صدام يا شما؟! شكنجه، شكنجه است. [...] معلوم مى‏شود كه از مدتها قبل اين كار اتفاق افتاده و حالا آشكار شده است؛ بنابراين بايد خبر به اينها رسيده باشد و اگر نرسيده، اين موضوع، خودش جرم ديگرى است. وانگهى، مگر صدام خودش به سلولها مى‏آمد و شكنجه مى‏كرد؟ صدام هم مأمورينش مى‏كردند، شما هم مأمورينتان دارند مى‏كنند.

- من وجدان جهاني را به داوري و قضاوت دعوت مي‏کنم. همه حرفهايي که به عنوان تحليل سياسي، راه‏حل، توصيه مي‏زنند، در مقابل اين واقعيت، افسانه و موهوم است. واقعيت اين است که ملتي در خانه خود تحقير مي‏شود، دستگير مي‏شود، کشته مي‏شود، جوانش از او گرفته مي‏شود، امنيتِ جان و مال و مسکنش به‏وسيله غاصبان همان سرزمين تهديد مي‏شود. حال وجدان جهاني قضاوت کند؛ اين جا حق با کيست و وظيفه انسانها چيست؟ ما به هيچ چيز ديگري احتياج نداريم؛ همين واقعيت را مقابل خودشان بگذارند ببينند چه اتّفاقي در حال وقوع است؟

- در اوّلِ کار [....] نگذاشتند دنيا بفهمد که اينها چه فجايعي انجام مي‏دهند؛ اما امروز دنيا مي‏بيند. البته تلويزيونها و دوربينها قادر نيستند حقيقت را نشان دهند. فقط بخشي از حقيقت؛ يک تصوير و شبحي از حقيقت را نشان مي‏دهند؛ حقيقت خيلي بيشتر از اينها و خيلي تلختر از اينهاست. واقعيت را از روي همين فيلمهاي تلويزيوني که در دنيا پخش مي‏شود - آن‏جاهايي که پخش مي‏شود - قضاوت کنند.
- کي حاضر است جوانش برود در يک واقعه خونين و يک ساعت ديگر به قتل برسد! اين است که يک مادر، جوان خودش را در آغوش مي‏گيرد، مي‏بوسد اما گريه نمي‏کند. مي‏گويد من اين را مي‏فرستم. ببينيد شما بر سر اين مادر چه آورده‏ايد؟! شما ببينيد بر سر اين ملت چه آورده‏ايد که حاضر است به اين نحو جوانش را به ميدان بفرستد و مي‏گويد اگر صد جوان هم داشته باشم مي‏فرستم که اين گونه کشته شوند. [...] شما همه راهها را جلوِ اينها بسته‏ايد.
- كشورى با آن فرهنگ عريق و عميق و داراى سابقه، و يك ملت تاريخى و غيور و داراى هويت را مقهور كردند و در پنجه‏ى خود گرفتند و انواع اهانتها را به او مى‏كنند؛ توقع دارند اين ملت عليه آنها برنگردد و وضعى كه امروز مشاهده مى‏كنيد، پيش نيايد.

- اگر شما مى‏بينيد امروز جوان عراقى [...] اگر دستش برسد، بى‏ترديد ضربه وارد مى‏كند، اين كارى است كه خود امريكايى‏ها كرده‏اند؛ تقصير كسى نيست. مثل ديوانه‏يى كه هى به اين و آن مى‏پرد، بى‏جهت اين و آن را متهم مى‏كنند؛ «از فلان‏جا تحريك شدند، از فلان‏جا دخالت كردند»؛ نه، تحريك كسى نيست؛ اين هويت ملت عراق است كه دارد بروز مى‏كند. وطن يك ملت را بگيريد، سربازتان را در كوچه و خيابانِ او راه بيندازيد، به زن او بى‏حرمتى كنيد، جوان او را جلوى چشم همه روى زمين دمرو بخوابانيد و كف پوتينتان را روى سر او بگذاريد؛ من كه اين‏جا نشسته‏ام، طاقت نمى‏آورم اين وضعيت را ببينم؛ چطور يك انسان با ايمان و با غيرت عراقى اين وضعيت را تحمل مى‏كند؟ لازم نيست كسى تحريك كند؛ خود شما بزرگ‏ترين و پليدترين تحريك‏كننده‏ى ملت عراق هستيد. چرا وارد خانه‏ى او شديد؟ چرا دروغ گفتيد؟

- كارشان به جايى رسيده است كه تحمل وجود يك پيرمرد روحانىِ فلج را هم كه بايد روى چرخ راهش ببرند، ندارند. كسى مثل شيخ احمد ياسين را نمى‏توانند تحمل كنند. [...] خيال مى‏كنند اين سياست به جايى خواهد رسيد. روزنامه مى‏بندند، مطبوعات را توقيف مى‏كنند؛ از اين‏جا بگيريد تا كشتار مردم.

- آنها اشتباه مى‏كنند؛ خيال مى‏كنند مردم دنيا نمى‏فهمند؛ خيال مى‏كنند مى‏شود اين‏طورى ادامه داد. اسم دمكراسى مى‏آورند: به عراق آمده‏ايم براى مردم‏سالارى! مردمسالارىِ بى‏مردم! مردم‏سالارى نيست، مردم كشتارى است. [...] اينها اشتباه مى‏كنند، موفق هم نخواهند شد

آه برادرانم کجایید؟


امروز من اینجا هستم و آن ها در سرزمینی ناشناخته سرزمین نابودی  ای جبر چه آوردی بر سر ما  ... . آه برادرانم کجایید؟ باور نمیکنم که دیگر واژه ی مقدس آزادی از دهانتان به پرواز در نمیآید که گرمی دستانتان رو به سردی می رود حرارتی که هدیه دادید که شاید از هرم آن آتشی که سال هاست خاموش است بر افروزید . تا زمانی که سرزمینم را آیینم را آتشم را  خون برادرانم را پس نگرفته ام زندگی بر من حرام باد.





تصمیم کبری یک جنین

 

چند وقت دیگه می خواست به دنیا بیاد.با اون مغز جنینی اش فکر کرد خوبه قبل از اینکه اولین فریاد هاش توی دنیا بزنه و کار از کار بگذره یه صلاح و مشورتی با آدم هایی که قبل از خودش به دنیا رفته اند و برگشته اند بکنه که همچین با دید باز وارد دنیا بشه.

جوابهایی که شنید حیرت انگیز بود.یکی از عشق گفت یکی از کینه.یکی از جوان مردی گفت یگی از نامردی.یکی از رحم گفت یکی از بی رحمی.یکی از وفا گفت یکی از بی وفایی.یکی از صداقت گفت یکی از دروغگویی. اونقدر حرف های متناقض شنید که احساس کرد رحم مادرش داره دور سرش می چرخه.نمی دونست حرفهای کدوم دسته رو باور کنه آنهایی که از خوبی های دنیا را می گفتند یا اون هایی که از بدی هاش .وحشت کرده بود هنوز مو در نیورده بود وگرنه مو به تنش سیخ می شد.تصمیم گرفت عطای دنیا رو به لقاش ببخشه.بند نافشو انداخت گردنش تا خودکشی کنه.که صدای مادرش شنید که داره شعر می خونه:هرکودک با این امید به دنیا می آید که هنوز خداوند از انسان ناامید نشده است.تازه یادش اومد تو همه این معادلات خدا رو نادیده گرفته.کلی به همون مغز جنینی اش فشار آورد و فکر کرد.بالاخره تصمیم گرفت فقط فقط به خدا اعتماد کنه به خدایی که به تصمیم اون همه آدم ها به دنیا آمده بودند.بند ناف از دور گردنش در آورد.

بگذار تا ابد در کنارت لانه کنم!

 

 

خدایا!

اگر از آن سو به تو روی می آورم که مرا از وجود جهنم نجات دهی از شعله های آن
 مرا رهایی دهی، همان بهتر که در آن شعله ها مرا بسوزانی
 
و اگر از آن سو به تو روی می آورم که مرا به بهشت فراخوانی و در آن جای دهی ؛ درهای بهشت را برویم بسته نگهدار ،
 
 ولی اگر برای خاطر تو به سویت می آیم

خدایا!

مرا از خودت مران .
 
 
  بگذار تا ابد در کنارت لانه کنم!

وقتی بزرگ می شی


وقتی بزرگ می شی ، دیگه خجالت می کشی به گربه ها سلام کنی و برای پرنده هایی که آوازهای نقره ای می خونند دست تکون بدی .
وقتی بزرگ میشی ، خجالت می کشی دلت برای جوجه قمری هایی که مادرشون برنگشته شور بزنه.
فکر می کنی آبروت می ره اگه یه روز مردم - همونهایی که خیلی بزرگ شده اند - دلشوره های قلبت رو ببینند و به تو بخندند.
وقتی بزرگ می شی ، دیگه خجالت می کشی پروانه هاي مرده ات رو خاك كني براشون مراسم روضه خوني بگيري و برای پرپر شدن گلت گريه كني.
وقتی بزرگ می شی، خجالت می کشی به دیگران بگی که صدای قلب انار کوچولو رو میشنوی و عروسی سیب قرمز و زرد رو دیده و تازه کلی براشون رقصیده ای. وقتی بزرگ می شی ، دیگه نمی ترسی که نکنه فردا صبح خورشید نیاد ، حتی دلت نمی خواد پشت کوهها سرک بکشی و خونه ی خورشید رو از نزدیک ببینی .
دیگه دعا نمی کنی برای آسمون که دلش گرفته، حتی آرزو نمی کنی کاش قدت می رسید و اشکای آسمون رو پاک می کردی.
وقتی بزرگ می شی ، قدت کوتاه میشه ، آسمون بالا می ره و تو دیگه دستت به ابرا نمی رسه و برات مهم نیست که توی کوچه پس کوچه های پشت ابرا ستاره ها چی بازی می کنند .اونا اونقدر دورند که تو حتی لبخندشونم نمی بینی و ماه - همبازیه قدیم تو - انقدر کمرنگ میشه که اگه تموم شب رو هم دنبالش بگردی پیداش نمی کنی.
وقتی بزرگ میشی ، دور قلبت سیم خاردار می کشی و در مراسم تدفین درختا شرکت می کنی و فاتحۀ تموم آوازها و پرنده ها رو می خونی و یه روز یادت می افته که تو سالهاست چشمات رو گم کردی و دستات رو در کوچه های کودکی جا گذاشتی. اون روز دیگه خیلی دیر شده ...... فردای اون روز تو رو به خاک میدند و می گند : " خیلی بزرگ بود . " ولی تو هنوز جا داری تا خیلی بزرگ بشی پس بیا و خجالت نکش و نترس


2njcxvk.jpg - image uploaded to Picamatic

شبیه سازی خلقت

 

وظیفة ما این است كه به خداوند باز گردیم و دیگران را نیز باز گردانیم، بیدار شویم و بیدار كنیم. نزدیك شویم و نزدیك كنیم. شكوفا شویم و شكوفا كنیم. رها شویم و رها كنیم. اما چگونه باید این كار را بكنیم؟ اصلاً در چه صورتی موفق می شویم؟

حركت الهی  است پس باید مانند خداوند عمل كنیم. یعنی كامل. بر مبنای ساختار و مكانیزمی كامل. باید از  الگوی آفرینش پیروی و آن را شبیه سازی كنیم. در این صورت حركت ما درست و هماهنگ است. هماهنگ با ارادة الهی.

حركت فردی و به تنهائی همیشه نا موفق و شكست خورده بوده و هست، باید همة افراد در ساختاری كامل همانند ساختار الهی و الگوی آفرینش در حركتی هماهنگ و متقابل این مسیر الهی را طی كنند. غیر از این حركت، آلوده به تعالیم شیطانی و باطل است.

می بایست با هم و در ارتباط با یکدیگر به خداوند بازگردیم و دیگران را باز گردانیم. در ساختاری کامل و در نهایت جهانی. هر کس می بایست از راه قابلیت خویش، وظیفه الهی خود را به انجام رسانده و به خداوند خدمت کند. اما نه به تنهایی و با انزوا طلبی. حرکت شما باید هم درونی باشد و هم بیرونی، تا در نهایت، لامکانی و لاهوتی گردد.

بر مبنای سیستمی كامل و مشابه با سیستم آفرینش جهان و رشد و تكامل موجودات حركت كنید. اگر در بیرون حركت شما كامل باشد، در درون هم كامل است و بالعكس، این قانونی بنیادی است...

هر فردی بنا بر امكانات، توانائی و قابلیت خویش می بایست قسمتی از طرح الهی را به عهده بگیرد. افراد می بایست وظیفة خود را در چنین روندی به انجام برسانند، نه به تنهائی، خودسرانه، در تعارض هم و هر كس برای خودش...

اصل خدمت به خداوند به معنای هدایت شدن و هدایت كردن است. خدمت یعنی نزدیك شدن به خداوند و نزدیك كردن دیگران به او. خدمت به این معناست كه به دنبال اجرای هدف و خواست خدا (كه نجات و هدایت بشر است) باشیم...

شاید مكتب های معنوی گوناگون را دیده باشید. در اغلب این مكاتب حركت كامل و همه جانبه نیست. محدود و ناقص است. به یك یا چند بعد توجه شده و ابعاد دیگر انكار یا به فراموشی سپرده و احیاناً سركوب شده    ااند. نتایجی كه از این حركت ها حاصل می شود، ناقص و محدود است و البته كه خداوند نامحدود و از هر نقصی پاك و مبراست. حركت الهی محدود و ناقص نیست و نمی تواند باشد...

 

منبع: کتاب جریان هدایت الهی

"دفن شبانه"

در پاسخ به تکذیب دفن شهداء در قطعه 302 بهشت زهرا توسط روابط عمومی این سازمان
افشای تصاویر جدیدی از دفن های غیرقانونی کشته شدگان حوادث اخیر در بهشت زهرا

در روزهای گذشته خبرگزاری دولتی ایسنا به نقل از روابط عمومی سازمان بهشت زهرای تهران خبر "دفن شبانه" اجساد در بهشت زهرا را تکذیب کرد.

روابط عمومی این سازمان با اعلام ساعت کار ! بهشت زهرا گفته است در ساعاتی غیر از ساعات اداری جنازه ای به خاک سپرده نشده است. دانش پژوه رییس این روابط عمومی به خبرنگار ایسنا می گوید:" ساعات كار امور تدفين در بهشت زهرا (س) از ساعت هشت صبح تا 16 بعد از ظهر بوده و اصولا موضوعي به نام «دفن شبانه» در بهشت زهرا (س) صحت ندارد."

این در حالیست که در هیچ کدام از خبرهایی که تا امروز در سایت نوروز منتشر شده است در مورد دفن شبانه جنازه ها صحبتی به میان نیامده بود و تنها اعلام نموده بودیم که شبانه خودروهای ناشناس و غیر سازمانی زیادی در تاریخ های مورد بحث وارد بهشت زهرا تهران و قطعه 302 شده است.

بعد از انتشار خبر اولیه تدفین پیکر دهها نفر از شهروندان در قطعه 302 بهشت زهرا، مقامات و مسئولین این قبرستان قدیمی با اظهاراتی متناقض و با دستپاچگی نسبت به تکذیب این خبر و دیگر خبرها یی که هنوز منتشر نشده بود اقدام کردند.

اما واقعیت آن بود که مسئولین سازمان بهشت زهرا و افرادی که به انجام این امور غیر انسانی اقدام کرده بودند خود می دانستند که خبرنگاران نوروز تا چه حدی از اتفاقات اخیر در آن سازمان اطلاع دارند. در همین راستا با علم به اینکه بالاخره اخبار اصلی منتشر خواهد شد اقدام به تکذیب اخباری منتشر شده و نشده کردند.

محمود رضائیان مدیر عامل از کار کنار گذاشته آن سازمان در اولین اظهارات، دفن جنازه هایی بدون نام و مشخصات را از اساس تکذیب کرد و گفت هیچ جنازه ای بدون نام و نشان در قبرستان به خاک سپرده نشده است.

در نتیجه سایت نوروز مجبور شد بر خلاف میل باطنی اسنادی مبنی بر تائید ادعاهای خود از جمله شماره های جواز دفن را که در آنها نام و نشانی از متوفی در آن نیست منتشر نماید.

و در مرحله بعد نیز با تکذیب تجری نماینده اصولگرای مجلس مجبور به انتشار فیلم این قبور شد.

در کمال ناباوری در حالیکه نمایندگان مجلس با حضور در بهشت زهرا این خبر را تائید نمودند و رییس سازمان بهشت زهرا نیز کنار گذاشته شد رییس روابط عمومی سازمان بهشت زهرا در گفتگوی خود با ایسنا و برخلاف رییس کنار گذاشته شده اش، وجود قبرهای بی نام ونشان در قطعه 302 را تائید می کند و مشخص نیست چرا در ابتدا کلا وجود چنین قبرهایی تکذیب شد اما پس از آنکه نوروز اقدام به انتشار فیلم های قبرها نمود اینبار بهانه دیگری را دستاویز این حرکت غیراخلاقی خود قرار داده اند و شهداء را معتاد و بی نام و نشان معرفی کرده اند، در همین جا خیرخواهانه از ایشان درخواست می کنیم با استعفا از این سمت دست خود را بیش از پیش آلوده به خون فرزاندان پاک ایران نکنند.

ایشان در بخشی از مصاحبه شان گفته اند:"قطعه 302 بهشت زهرا (س) يك قطعه عمومي روز است كه حدود 40 درصد اموات روزانه تهراني‌هاي در آن دفن مي‌شوند كه در بخشي از آن برابر روال هميشگي قطعات عمومي تعداد معدودي افراد مجهول‌الهويه كه در اثر سانحه رانندگي و يا احتمالا اعتياد به مواد مخدر فوت شده و از پزشكي قانوني اعزام شده‌اند، با رعايت كليه تشريفات قانوني و شرعي دفن شده‌اند. "

دانش‌پژو در پايان می گوید: "كليه اموات دفن شده در قطعه عمومي 302 داراي مدارك پزشكي صادره از پزشكي قانوني و يا بيمارستان‌هاي مربوطه بوده كه اين مدارك در سامانه ثبت و ضبط اطلاعات درگذشتگان موجود است."

این درحالی است که شماره های جواز دفنی که توسط نوروز منتشر و در اختیار نمایندگان مجلس نیز قرار گرفته است هیچ نام و مشخصاتی در آن درج نشده است و برگه های آن کاملا سفید است.


سایت نوروز از ابتدا اخبار دیگری مبنی بر وجود دهها قبر بدون نام و نشان و حتی بدون جواز دفن در اختیار داشت و از ابتدا نیز برای بررسی صحت و سقم آن خبر اقدام به تحقیق و بررسی نمود. اما در جریان انجام تحقیقات در آن مورد، از طریق پرسنل زحمت کش بهشت زهرای تهران در جریان حدود 50 جواز دفن بدون نام و نشان در قطعه 302 قرار گرفت و همزمان با ادامه تحقیقات نسبت به انتشار اخبار مربوط به قطعه 302 و البته ارسال مستندات به نمایندگان مجلس اقدام نمود.


تکذیب های عجولانه مسئولین بهشت زهرا و همینطور انتشار اخبار مربوط به قطعه 302، اطلاعات ناب دیگری را در مورد سرنوشت دیگر جانباختگانی که خانواده های چشم انتظارشان بین دادگاه انقلاب و زندان اوین دو ماه است سعی صفا و مروه می کنند در اختیار سایت نوروز قرار داد.


در حالی که خبرهای منتشر شده در روزهای اخیر مبنی بر دفن اجساد بدون شناسایی و با صدور جواز دفن بود مدیر عامل برکنار شده سازمان بهشت زهرا دفن غیر قانونی و بدون جواز دفن را را تکذیب کرده بود. با این تکذیب تصاویری از طرف پرسنل بهشت زهرا در اختیار سایت نوروز قرار گرفت که اخبار قبلی را تائید می کرد.


تصاویر زیر مربوط به قطعه ای دیگر ازبهشت زهراست که دهها جسد بدون نام و مشخصات و حتی جواز دفن به خاک سپرده شده است.


این تصاویر قبل از انتشار از طریق کانالی مطمئن برای برخی نمایندگان مجلس ارسال شده است و اینک برخی از این تصاویر برای نشان دادن گوشه ای از جنایات اخیر که مسئولین عالی رتبه نظام نیز بر آن وقوع آنها تاکید داشته است جهت تنویر افکار عمومی منتشر می گردد.

لازم به ذکر می دانیم که این تصاویر مربوط به قطعه دیگری به جز 302 می باشد که در صورت لزوم در مراحل بعدی اقدام به انتشار شماره قطعه جهت تنویر افکار عمومی نیز خواهیم نمود


منبع:

http://norooznews.org/news/13653.php

ادامه نوشته

لباس شخصی‌ها


لباس شخصی‌ها: از شعبان بی‌مخ تا امروز


آنان که سال‌های ابتدایی دهه سی خورشیدی را به یاد دارند، خوب می‌شناسند مرد فربهی را که کت سیاه و پیراهن سفید می‌پوشید و پشت کفشش را می‌خواباند و جز برای کتک زدن آن را بلند نمی‌کرد. می‌گویند قمه‌ای نیز همواره زیر پیراهنش داشته که البته با نگاهی به جثه بزرگش می‌توان فهمید که وی نیازی به قمه نداشته است. شعبان جعفری باستانی‌کار معروفی بود که مدرسه را در دوران ابتدایی به دلیل شرورت ترک کرده بود و گفته می‌شد که از هوش پایینی برخوردار بوده. نظام حاکم از هیکل تنومند و مغز کوچک او برای سرکوب مخالفانش بهره می‌جست. 

کمتر تاریخ‌نگاری هست که وقایع کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ را نگاشته باشد و نامی از شعبان جعفری معروف به شعبان بی‌مخ نبرده باشد. هرچند خود وی در کتاب خاطراتش منکر این نقش شده و ادعا کرده است که روز ۲۸ مرداد تا ساعت ۲ بعدازظهر در زندان بوده و خبر سقوط دولت مصدق را در زندان از رادیو شنیده است. اما شواهد و مدارک زیادی حاکی از نقش شعبان جعفری در پیش‌برد کودتای ۲۸ مرداد از طریق برهم زدن نظم عمومی و تخریب اموال دولتی و ترساندن مردم وجود دارد، از جمله حضور پررنگش در دادگاه دکتر حسین فاطمی. عکسی از او وجود دارد که در یک خودروی بدون سقف ایستاده و در یک دستش چماق است و دست دیگرش پوستر محمدرضا شاه. او  یک ’’لباس شخصی‘‘ بود.

 شعبان جعفری پس از پیروزی کودتای ۲۸ مردادBildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift:  شعبان جعفری پس از پیروزی کودتای ۲۸ مرداد


ادامه نوشته

آغاز اعتصاب غذا در برابر سازمان ملل برای حمایت از معترضان ایرانی

image

اعتصاب غذای دهها تن از روشنفکران، هنرمندان، فعالان سياسی و مدافعان حقوق بشر روز چهارشنبه در مقابل ساختمان سازمان ملل متحد در نیویورک آغاز شد و قرار است سه روز ادامه یابد

در هفته های اخير، تظاهرات گسترده ای در شهرهای ايران در اعتراض به نتايج انتخابات رياست جمهوری ۲۲ خرداد صورت گرفته است.

معترضان در اين تظاهرات خواستار ابطال نتايج انتخابات رياست جمهوری شده اند.

پيشتر، ۲۶ تن از روشنفکران، فعالان سياسی و مدافعان حقوق بشر با انتشار نامه ای اعلام کردند که در برابر ساختمان سازمان ملل متحد در نيويورک اقدام به اعتصاب غذا خواهند کرد.

از جمله امضاء کنندگان اين نامه عبدالعلی بازرگان، حسين بشيريه، نيره توحيدی، فاطمه حقيقت جو، کاظم علمداری، منصور فرهنگ، احمد کريمی حکاک، مهرانگيز کار، اکبر گنجی و مهرداد مشايخی هستند.

«پشتيبانی از جنبش سبز مردم ايران و محکوم کردن تقلب گسترده در انتخابات، سرکوب بی رحمانه اعتراضات مردمی و بازداشت غير قانونی صدها شهروند و فعال سياسی و اجتماعی» از جمله اهداف اعتصاب غذای امضاء کنندگان نامه در مقابل سازمان ملل متحد در نيويورک است.

امضاکنندگان این نامه، با اشاره به آنچه «کودتای دولت حاکم بر ايران» عليه مردم ناميده اند، نوشته اند: « ... دولت برآمده از کودتا در برابر موج اعتراضات گسترده، اما آرام و صلح جويانه مردم نسبت به نقض آشکار حقوق اساسی شان دست به سرکوبی بسيار خشونت آميز و بی رحمانه زده است.»

در اين حال، شمار ديگری از هنرمندان و نویسندگان ایرانی چون رضا براهنی، گوگوش، ابی، منيرو روانی پور، شهريار قنبری و شاهين نجفی نيز در روزهای اخير اعلام کرده بودند که در اين اعتصاب غذا شرکت خواهند کرد.

در اين ميان، ده ها تن نيز حمايت خود را از اين حرکت اعتراضی ابراز داشته اند.

اين نامه در ابتدا از سوی طاهر احمدزاده، يرواند آبراهاميان، مهرزاد بروجردی، شهرنوش پارسی پور، عبدالکريم سروش، علی کشتگر، محسن مخملباف، رضا معينی، اکبر موسوی خوئينی ها و حسن يوسفی اشکوری مورد حمايت قرار گرفت.

پس از آن نيز چهره های سرشناسی همچون نوام چامسکی، نوسینده سرشناس آمریکایی، و رابرت ردفورد، هرنپیشه هالیوود، حمايت خود را از اين حرکت اعتراضی اعلام کرده اند.

در همين حال، ۲۶ تن ديگر از اساتيد دانشگاه، فعالان مدنی و مديران گوگل نيز روز دوشنبه با انتشار بيانه ای به جمع حاميان اعتصاب غذای سه روزه پيوستند.

از جمله اين افراد، مارتا نسبام، جوشوا کوهن، عباس ميلانی، بتسی کوهن و جوآن لاندی هستند.

در اين بيانيه آمده است: « ... در پاسخ به انتخابات رياست جمهوری ۲۲ خرداد، جنبش سبز دموکراتيک ايران سر بر آورد. در واکنش به سرکوب اين جنبش از سوی جمهوری اسلامی، اکبر گنجی دراقدامی هماهنگ، همه را به شرکت در اعتصاب غذا فرا خوانده است تا جنبش سبز ايران مورد حمايت جهانی قرار گيرد.»

امضاکنندگان بيانيه «از همه آزاديخواهان دعوت کرده اند تا برای نشان دادن همبستگی با مردم ايران» به اين اعتصاب غذا بپيوندند.

شعري از زنده ياد خسرو گلسرخي

http://gdb.rferl.org/BF65A7FE-EB1D-4606-833A-4A4214E2260C_mw800_mh600.jpg


معلم پای تخته داد می زد
صورتش از خشم گلگون بود
و دستانش به زیر پوششی از گرد پنهان بود
ولی ‌آخر کلاسی ها
لواشک بین خود تقسیم می کردند
وان یکی در گوشه ای دیگر جوانان را ورق می زد
برای آن که بی خود های و هو می کرد و با آن شور بی پایان
تساوی های جبری را نشان می داد
خطی خوانا به روی تخته ای کز ظلمتی تاریک
غمگین بود
تساوی را چنین بنوشت
یک با یک برابر هست
از میان جمع شاگردان یکی برخاست
“همیشه یک نفر باید به پا خیزد”
به آرامی سخن سر داد
تساوی اشتباهی فاحش و محض است!
معلم مات بر جا ماند


و او پرسید:
اگر یک فرد انسان واحد یک بود آیا باز
یک با یک برابر بود؟
سکوت مدهوشی بود و سؤالی سخت
معلم خشمگین فریاد زد:
آری برابر بود
و او با پوزخندی گفت:
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
آن که زور و زر به دامن داشت
بالا بود
و آن که قلبی پاک و دستی فاقد زر داشت
پایین بود
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
آن که صورت نقره گون
چون قرص مه می داشت
بالا بود
وان سیه چرده که می نالید
پایین بود
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
این تساوی زیر و رو می شد
حال می پرسم یک اگر با یک برابر بود
نان و مال مفت خواران
از کجا آماده می گردید؟
یا چه کس دیوار چین ها را بنا می کرد؟
یک اگر با یک برابر بود
پس که پشتش زیر بار فقر خم می شد؟
یا که زیر ضربت شلاق له می گشت؟
یک اگر با یک برابر بود
پس چه کس آزادگان را در قفس می کرد؟
معلم ناله آسا گفت:
بچه ها در جزوه های خویش بنویسید:
یک با یک برابر نیست

فاجعه ی پلید مصلحت

خدایا مرا از این فاجعه ی پلید مصلحت پرستی که چون همه گیر شده است ، وقاحتش از یاد رفته و بیماریی شده است از فرط عمومیتش ، هر که از آن سالم مانده بیمار می نماید، مصون دار تا: به رعایت مصلحت ، حقیقت را ضبح شرعی نکنم

دکتر علی شریعتی

http://i39.tinypic.com/2jeqxrd.jpg

گیرم که در باورتان به خاک نشسته ام

و ساقه های جوانم از ضربه های تبرهایتان زخم دار است

با ریشه چه می کنید؟

گیرم که بر سر این باغ بنشسته در کمین پرنده اید

پرواز را علامت ممنوع میزنید

با جوجه های نشسته در آشیان چه می کنید؟

گیرم که می کشید

گیرم که میبرید

گیرم که می زنید

با رویش ناگزیر جوانه چه میکنید؟

شهید......!

نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد, نمیخواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت, ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم صوتکی سازد ,گلویم صوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش و او یکریز و پی در پی دم خویش را بر گلویم سخت بفشارد وخواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد, بدین سان بشکند در من سکوت مرگبارم را ....

(شهید دکتر علی شریعتی)

-----------------------------------------------------------------------------------

 

اكنون شهيدان مرده اند، و ما مرده ها زنده هستيم، شهيدان سخنشان را گفتند، و ما كرها مخاطبشان هستيم، آن ها كه گستاخي آن را داشتند كه وقتي نمي توانند زنده بمانند مرگ را انتخاب كنند، رفتند، و ما بي شرمان مانديم،صدها سال است كه مانده ايم.وجا دارد كه دنيا بر ما بخندد كه ما مظاهر ذلت و زبوني بر حسين و زينب مظاهر حيات و عزت مي گرييم، و اين يك ستم ديگر تاريخ است كه ما زبونان،عزادار و سوگوار آن عزيزان باشيم.
خدايا اين باز چه مظلوميتي بر خاندان حسين؟
اكنون شهيدان كارشان را به پايان رسانده اند، و ما شب شام غريبان مي گيريم، و پايانش را اعلام مي كنيم.و مي بيني چگونه در جامه ي گريستن بر حسين، و عشق به حسين، با يزيد همدست و همداستانيم؟او كه مي خواست اين داستان به پايان برسد.
چه هوشيارانه دگرگون كرده اند پيام حسين را و ياران بزرگ و عزيز و جاويدش را،پيامي كه خطاب به همه ي انسان هاست.

شهید دکترعلی شریعتی

خواهرم درخون

شهادت دخترجوان در راهپيمايي شنبه 30خرداد

karkekar10

به كدامين گناه فرزندان اين سرزمين چنين به خاك و خون كشيده مي شوند؟!
كدام اسلام و كدام تشيع براي حكومت كردن مجوز چنين جناياتي را داده؟!
خدايا امروز خواهرم بسوي توآمد. او را در كنار رحمت خودت و در جايگاه رفيع شهيدان قرار بده! به پدر و مادر چشم به راه او آرامش و صبر عطا بفرما و به قاتلان او عذاب دنيا و آخرت نصیب کن!

فیلم شهادت ندا , دانلود کنید

 

ویدئو کلیپ درگیری های پس از انتخابات

لینک دانلود

اگر خداوند برای لحظه ای فراموش می کرد

اگر خداوند برای لحظه ای فراموش می کرد که من عروسکی کهنه ام و قطعه کوچکی زندگی به من ارزانی می‌داشت،

شاید همه آنچه را که به ذهنم می رسید را بیان نمی‌‌داشتم، بلکه به همه چیزهائی که بیان می‌کردم فکر می کردم. اعتبار همه چیز در نظر من، نه در ارزش آنها که در معنای نهفته آنهاست.

کمتر می‌خوابیدم و دیوانه‌وار رویا می دیدم، چرا که می‌دانستم هر دقیقه‌ای که چشمهایمان را برهم می‌گذاریم. شصت ثانیه نور را از کف می‌دهیم. شصت ثانیه روشنایی هنگامی که دیگران می‌ایستند ٬ من قدم برمی‌داشتم و هنگامی که دیگران می‌خوابیدند بیدار می ماندم.

هنگامی که دیگران لب به سخن می‌گشودند٬ گوش فرا می‌دادم و بعد هم از خوردن یک بستنی شکلاتی چه حظّی که نمی بردم .

اگر خداوند ذره‌ای زندگی به من عطا می‌کرد٬ جامه‌ای ساده به تن می کردم. نخست به خورشید خیره می شدم و کالبدم و سپس روحم را عریان می‌ساختم. خداوندا٬اگر دل در سینه ام همچنان می تپید تمامی تنفرم را بر تکه یخی می‌نگاشتم و سپس طلوع خورشیدت را انتظار می کشیدم.


روی ستارگان با رویاهای "وان گوگ" وار ٬ شعر "بندیتی” را نقاشی می کردم و با صدای دلنشین "سرات" ترانه عاشقانه‌ای به ماه پیشکش می‌کردم .

با اشکهایم گلهای سرخ را آبیاری می کردم تا زخم خارهایشان و بوسه گلبرگ ها‌یشان در اعماق جانم ریشه زند.

خدواوندا ٬اگر تکه‌ای زندگی می‌داشتم ٬ نمی‌گذاشتم حتی یک روز از آن سپری شود بی‌آنکه به مردمانی که دوستشان دارم ٬ نگویم که "عاشقتتان هستم" آن گونه که به همه مردان و زنان می‌باوراندم که قلبم در اسارت (یا سیطره )محبت آنهاست.

اگر خداوند فقط و فقط تکه‌ای زندگی در دستان من میگذارد ٬ در سایه‌سار عشق می‌آرمیدم. به انسانها نشان می دادم که در اشتباهند. که گمان کنند وقتی پیر شدند دیگر نمی توانند دلدادگی کنند و عاشق باشند. آه خدایا! آنها نمی دانند زمانی پیر خواهند شد که دیگر نتوانند عاشق شون!

به هر کودکی دو بال هدیه می دادم ٬ رهایشان می کردم تا خود بال گشودن و پرواز را بیاموزند.

به پیران می‌آموزاندم که مرگ نه با سالخوردگی که با نسیان از راه می‌رسد. آه انسانها، از شما چه بسیار چیزها که آموخته‌ام. من یاد گرفته‌ام که همه می‌خواهند درقله کوه زندگی کنند، بی آنکه به خوشبختی آرمیده در کف دست خود نگاهی انداخته باشند.

چه نیک آموخته‌ام که وقتی نوزاد برای نخستین بار مشت کوچکش را به دورانگشت زمخت پدر میفشارد٬ او را برای همیشه به دام خود انداخته است. دریافته ام که یک انسان تنها زمانی حق دارد به انسانی دیگر از بالا به پائین چشم بدوزد که ناگزیر است او را یاری رساند تا روی پای خود بایستد.

من از شما بسی چیزها آموخته ام و اما چه حاصل٬ که وقتی اینها را در چمدانم می‌گذارم که در بستر مرگ خواهم بود.

سلام خدا

سلام خدا

و این بار  به تنهایی تو میاندیشم. بیشتر در این اندیشه ام که راستی انسانهایی که تو از روز ازل برای ابدیت افریدی تو را در کدام اشک نریخته  عشق  برای طروات روح نگاه داشته اند؟ 

و تو را در کدامین پلک بر هم زدن در اغوش عشق خود فشرده اند و در کدامین نگاه عشق الود تو را بر پلک های تازه جان خمارشان عاشق تر از همیشه دیده اند؟

راستی کدام یک از ان همه خاکی که گل کردی و از روحت در ان دمیدی امروز تو را بیشتر از معشوقه ی خاکی اش دوست میدارد؟ گاه به این می اندیشم که چگونه این همه صبر بر بی وفایی انسانها میکنی

تو در میان وجود این همه فراموشی جز ذره ای عشق فراموش شده و جز اندک تعدادی از یاران داوود دیگر کدام انسان را دیدی که تو را همه وقت بر چشمان خیسش در کنارش حس کند تو کدامین گل را یافتی که وجودش دیگر گل نبود و آسمان بود و آب جز محمد و خاندانش  که بر درد عشقت مرحم باشد و من هنوز به این می اندیشم

 کدامین خاک سرشتی را توان یافتن باشد که تو را جز در لحظه های هجوم مشکلات و غم ها و بی پناهی ها بر همگان ترجیح دهد .

و کدامین انسان فراموش کاری که در خوشی ها دست در دستان تو بخندد و در چشمان عاشق تو خیره شود.

و کدامین فرزند ادمی را که برای دوریت اشک بریزد جز ان لحظه که تو بر او نزدیک تر از رگ گردنی.

و کدامین "من ازفرزندان حوا را که برای تو از منی اش زده باشد زود تر از آن لحظه که کالبد خاکی اش در حجم مهرت شکسته شود.

یکی یکی بر دردهایت گریه میکنم که تو چگونه بر عشق خود نسبت به این انسانها پایبندی وقتی هنوز در میان قیر شب پاهایشان گیر است و چشمهاشان خیره در چشمان خاکی دیگر و دستهاشان تا اعماق دل در گل .

..شاید به انهایی دلخوشی که جز تو در دلشان هیچ کسی خانه ندارد و شاید به انهایی که جز تو از تو کسی را طلب نمیکنند..

کودک نجوا کرد

کودک نجوا کرد : خدايا با من حرف بزن


مرغ دريايي آواز خواند ،کودک نشست.

سپس کودک فرياد زد : خدايا با من حرف بزن


رعد در آسمان پيچيد اما کودک گوش نداد.

کودک نگاهي به اطرافش انداخت و گفت: خدايا بگذار ببينمت


ستاره اي درخشيد اما کودک توجهي نکرد.

کودک فرياد زد: خدايا به من معجزه اي نشان بده


ويک زندگي متولد شد،اما کودک نفهميد.

کودک با نااميدي گريست:خدايا با من در ارتباط باش ،بگذار بدانم اينجايي

بنابراين خدا پايين آمد و کودک را لمس کرد، ولي کودک پروانه را کنار زد و رفت

اي خداي بزرگ

اي خداي بزرگ به بهشت تو طمعي ندارم و ازدوزخ تو نميهراسم،من تو را ميپرستم،زيرا شايسته پرستشي.اگر ميخواهي مرا بسوزان،وخاکسترم را به باد بسپار،همه را تحمل ميکنم،ولي يک لحظه مرااز خود دور مکن که نميتوانم تحمل کنم.من به تو عاشقم،من تاجر پيشه نيستم که در ازاي عبادت تو پاداش بخواهم. -حضرت علي (ع)

ای کاش

کاش می شد کوچیک بودم تا وقتی بارون می یومد فکر می کردم خدا داره گریه می کنه...وقتی یکی بهم یه بستنی می داد وقتی خیلی گشنم بود فکر می کردم خدا فرستادتش..!نه مثل حالا که هم بستنی و فراموش کردم هم خدارو!

کاش می شد کوچیک بودم که وقتی پاکنمو گم می کردم کلی با خدا شرط می بستم و وقتی پیدا می شد فکر می کردم خدا فرشتشو آورده و پاکنمو بهم داده اون موقع بود که دوست داشتم خدارو بگیرم بغلمو کلی بوسش کنم!نه مثل حالا که خودمم گم می شم و..!!

ای کاش.........................................................

باز باران

باز باران بی ترانه

باز باران ,با تمام بی کسی های شبانه

می خورد بر مرد تنها ,می چکد بر فرش خانه

باز می اید صدای چک چک غم...باز ماتم

 

من به پشت شیشه ی تنهایی افتاده

نمی دانم...نمی فهمم

کجای قطره های بی کسی زیباست؟؟؟؟

 

نمی فهمم, چرا مردم نمی فهمند

که ان کودک که زیر ضربه شلاق باران سخت می لرزد

کجای ذلتش زیباست؟؟؟

 

نمی فهمم..کجای اشک یک بابا

که سقفی از گل و اهن به زور چکمه های باران

به روی همسر و پروانه های مرده اش ارام باریده

کجایش بوی عشق وعاشقی دارد؟؟؟

 

نمی دانم..نمی دانم چرا مردم نمی دانند

که باران, عشق تنها نیست

صدای ممتدش در امتداد رنج این دلهاست

کجای مرگ ما زیباست...نمی فهمم!!!!؟

 

یاد ارم, روز باران را

یاد ارم مادرم در کنج باران مرد

کودکی ده ساله بودم

می دویدم زیر باران..از برای نان

مادرم افتاد

مادرم در کوچه های پست شهر ارام جان می داد

فقط من بودم و باران و گل های خیابان بود

نمی دانم

کجای این لجن زیباست؟؟؟؟

***** 

بشنو از من, کودک من

پیش چشمم, مرد فردا

که باران هست زیبا از برای مردم زیبای بالادست

و ان باران که عشق دارد ...فقط جاریست برای عاشقان مست

 و باران من و تو درد و غم دارد

 

خدا هم خوب می داند که

این عدل زمینی ,عدل کم دارد

الو ... الو... خدا

الو ... الو... سلام
کسي اونجا نيست ؟؟؟؟؟
مگه اونجا خونه ي خدا نيست؟
پس چرا کسي جواب نميده؟
يهو يه صداي مهربون! ..مثل اينکه صداي يه فرشتست .بله با کي کار داري کوچولو؟
خدا هست؟ باهاش قرار داشتم.. قول داده امشب جوابمو بده.
بگو من ميشنوم .کودک متعجب پرسيد: مگه تو خدايي ؟من با خدا کار دارم ...
هر چي ميخواي به من بگو قول ميدم به خدا بگم .
صداي بغض آلودش آهسته گفت يعني خدام منو دوست نداره؟؟؟؟
فرشته ساکت بود .بعد از مکثي نه چندان طولاني:نه خدا خيلي دوستت داره.مگه کسي ميتونه تو رو دوست نداشته باشه؟
بلور اشکي که در چشمانش حلقه زده بود با فشار بغض شکست و بر روي گونه اش غلطيد وباهمان بغض گفت :
اصلا اگه نگي خدا باهام حرف بزنه گريه ميکنما...
بعد از چند لحظه هياهوي سکوت ؛
بگو زيبا بگو .هر آنچه را که بر دل کوچکت سنگيني ميکند بگو..ديگر بغض امانش را بريده بود
بلند بلند گريه کرد وگفت:خدا جون خداي مهربون،خداي قشنگم ميخواستم بهت بگم تو رو خدا نذار بزرگ شم تو رو خدا...
چرا ؟اين مخالف تقديره .چرا دوست نداري بزرگ بشي؟
آخه خدا من خيلي تو رو دوست دارم قد مامانم ،ده تا دوستت دارم .اگه بزرگ شم نکنه مثل بقيه فراموشت کنم؟
نکنه يادم بره که يه روزي بهت زنگ زدم ؟نکنه يادم بره هر شب باهات قرار داشتم؟مثل بقيه که بزرگ شدن و حرف منو نمي فهمن.
مثل بقيه که بزرگن و فکر ميکنن من الکي ميگم با تو دوستم .مگه ما باهم دوست نيستيم؟پس چرا کسي حرفمو باور نميکنه ؟خدا چرا بزرگا حرفاشون سخت سخته؟مگه اينطوري نمي شه باهات حرف زد...
خدا پس از تمام شدن گريه هاي کودک گفت:آدم ،محبوب ترين مخلوق من.. چه زود خاطراتش رو به ازاي بزرگ شدن فراموش ميکنه...کاش همه مثل تو به جاي خواسته هاي عجيب من رو از خودم طلب ميکردند تا تمام دنيا در دستشان جا ميگرفت.
کاش همه مثل تو مرا براي خودم و نه براي خودخواهي شان ميخواستند .دنيا براي تو کوچک است ...
بيا تا براي هميشه کوچک بماني و هرگز بزرگ نشوي...
کودک کنار گوشي تلفن،درحالي که لبخند برلب داشت در آغوش خدا به خواب فرو رفت...


 

قرآن! من شرمنده ام

من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام كه هر وقت در كوچه مان آوازت بلند میشود همه از هم میپرسند " چه كس مرده است؟ " چه غفلت بزرگی كه می پنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل كرده است .

قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یك نسخه عملی به یك افسانه موزه نشین مبدل كرده ام . یكی ذوق میكند كه ترا بر روی برنج نوشته،‌یكی ذوق میكند كه ترا فرش كرده ،‌یكی ذوق میكند كه ترابا طلا نوشته ،‌یكی به خود میبالد كه ترا در كوچك ترین قطع ممكن منتشر كرده و ... ! آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی كنیم ؟

قرآن ! من شرمنده توام اگر حتی آنان كه ترا می خوانند و ترا می شنوند ،‌آنچنان به پایت می نشینند كه خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند . اگر چند آیه از ترا به یك نفس بخوانند مستمعین فریاد میزنند " احسنت ...! " گویی مسابقه نفس است ...

قرآن !‌ من شرمنده توام اگر به یك فستیوال مبدل شده ای حفظ كردن تو با شماره صفحه ،‌خواندن تو آز آخر به اول ،‌یك معرفت است یا یك ركورد گیری؟ ای كاش آنان كه ترا حفظ كرده اند ،‌حفظ كنی ، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نكنند .

خوشا به حال هر كسی كه دلش رحلی است برای تو آنانكه وقتی ترا می خوانند چنان حظ می كنند ،‌گویی كه قرآن همین الان به ایشان نازل شده است. آنچه ما باقرآن كرده ایم تنها بخشی از اسلام است كه به صلیب جهالت كشیدیم


خواب عجيب

 

خواب عجيب

روزي مردي خواب عجيبي ديد . ديد که پيش فرشته هاست و به کارهاي انها نگاه ميکند. هنگام ورود ، دسته بزرگي از فرشتگان را ديد که سخت مشغول کارند و تند تند نامه هاي را که توسط پيکها از زمين ميرسند، باز ميکنند و داخل جعبه ميگذارند . مرد از فرشته پرسيد : شما چه کار ميکنيد ؟ فرشته در حالي که داشت نامه اي را باز مي کرد ، گفت: اين جا بخش دريافت است و ما دعاها و درخواست هاي مردم از خداوند را تحويل ميگيريم.

مرد کمي جلوتر رفت . باز تعدادي از فرشتگان را ديد که کاغذ هايي را داخل پاکت ميگذارند و انها را توسط پيکهايي به زمين ميفرستند.

مرد پرسيد: شماها چه کار ميکنيد؟ يکي از فرشتگان با عجله گفت: اين جا بخش ارسال است ، ما الطاف و رحمت هاي خداوند را براي بندگان به زمين ميفرستيم. مرد کمي جلوتر رفت و يک فرشته را ديد که بيکار نشسته است . مرد با تعجب پرسيد : شما چرا بيکاريد؟

فرشته جواب داد: اينجا بخش تصديق جواب است . مردمي که دعاهايشان مستجاب شده ، بايد جواب بفرستند ولي فقط عده بسيار کمي جواب ميدهند. مرد از فرشته پرسيد : مردم چگونه ميتوانند جواب بفرستند؟

فرشته پاسخ داد:بسيار ساده ، فقط کافيست بگويند : خدايا شکر